به علت فیلتر، آدرس سایت را عوض نمودم، آدرس جدید:
www.ForFreeIR1.blogspot.com

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

نامه خانواده های دانشجویان دربند امیرکبیر به آیت الله هاشمی شاهرودی: آیا عزیزان ما شهروند ایران نیستند؟



خبرنامه امیرکبیر: خانواده های دانشجویان دربند امیرکبیر با ارسال نامه ای به آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه خواستار رعایت حقوق شهروندی فرزندان خود شدند. متن این نامه به شرح زیر است:



بسمه تعالی


حضرت آیت الله شاهرودی، ریاست محترم قوه قضائیه


با سلام


احتراما به استحضار می رساند چهار دانشجوی دانشگاه امیرکبیر با نام های مجید توکلی، حسین ترکاشوند، اسماعیل سلمانپور و کوروش دانشیار بیش از هشتاد روز است که بدون دسترسی به وکیل و هیچ گونه ملاقاتی با خانواده هایشان در بازداشت به سر می برند. نزدیک به شصت روز از بازداشت دیگر فرزندانمان با نام های عباس حکیم زاده، مهدی مشایخی، احمد قصابان، نریمان مصطفوی و بیش از ۴۰ روز از دستگیری یاسر ترکمن نیز می گذرد. چند روز پیش نیز مسعود دهقان، فرزند شهید و دانشجوی دیگر این دانشگاه بازداشت شد. تمام بازداشت ها به دلیل اعتراض به دفن شهدا در دانشگاه امیرکبیر و قبل و بعد از مراسم تدفین بوده است. چند تن از دانشجویان طی این مدت حتی تماسی با خانواده های خود نداشتند و اجازه ملاقات خانواده ها و دسترسی وکیل به پرونده آنها داده نشده است.


شما طی چند روز گذشته با صدور نامه ای خواستار رسیدگی به وضعیت رکسانا صابری شده اید. جای خوشحالی است که به سرنوشت شهروندان ایرانی حساسیت نشان می دهید اما آیا عزیزان ما شهروند ایران نیستند؟ آیا رسیدگی عادلانه یعنی فرق گذاشتن بین شهروندان ایرانی؟ چرا دستوری مشابه برای فرزندان بیگناه و جوان ما صادر نمی کنید؟ مادر و پدرهایی که هر روز با مراجعه به دادگاه انقلاب بی هیچ نتیجه ای باز می گردند و برنگرانی شان افزوده می شود، تاب و توان زندانی بودن فرزندانشان را در سلول های انفرادی زندان اوین ندارند. دو ماه است که برای دیدن آنها و اطلاع از وضعیت جسمانی شان به هر دری زده ایم اما هیچ نتیجه ای نگرفتیم. وقتی فرزندانمان را نمی بینیم چگونه اطمینان داشته باشیم که سالم هستند. چگونه آرام بگیریم در حالی که حتی از وضعیت جسمی و روحی آنها اطلاعی نداریم.


خواهشمدیم دستورات لازم را جهت دیدار فرزندانمان و آزادی آنها صادر کنید و خانواده نه دانشجوی در بند که جوانی شان را در زندان می گذرانند از نگرانی برهانید.


با احترام


خانواده های دانشجویان زندانی
ترکاشوند، ترکمن، توکلی، حکیم زاده، دانشیار، دهقان، قصابان، مشایخی، مصطفوی


۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

گزارش کامل نطق توهین‌آمیر حسین فدایی و حاشیه‌هایش



آقای حسین فدایی نماینده ی مردم تهران (دبیر كل جمعیت ایثارگران) در تاریخ دوم اردیبهشت 88 نطقی جنجالی در مجلس ایراد نمود. خواندن این نطق را به تمام دوستانی که معتقدند میان اصلاح طلبان و اصول گرایان تفاوتی وجود ندارد، پیشنهاد می کنم. متن کامل این نطق از سایت رجا نیوز و حاشیه های نطق از سایت یاری نیوز می باشد.


جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.» «تا من زنده هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرد و اطمینان كامل دارم كه تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبانی نظام و انقلاب اسلامی خود هستند.


در این جریان انحرافی و فتنه گر تعدادی از مهره‌های اصلي و مسئله‌دار باند مخوف مهدي هاشمي معدوم، حلقه كيان، افراطیون جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين، سردمداران و سرمایه‌گذاران روزنامه‌هاي زنجيره‌اي، ملي‌مذهبي‌ها، سكولارها و لائيك‌ها، غائله‌افکنان قتلهاي زنجيره‌اي، سابقه‌داران از منافقين و ليبرالها، نهضتی‌ها و افراطیون مدعی انقلابی‌گری که طراحان اصلی ایده کنارگذاردن نیروهای ارزشی و استحاله نظام در دوران دوم خرداد بوده‌اند، مشاهده می‌شود.


طراحی پروژه‌ی عالیجناب سرخ‌پوش و خاكستری از آستین همین جریان بیرون آمد و كار را به جایی رساند كه منجر به كناره‌گیری آقای هاشمی از مجلس ششم شد. حمایت از اقدمات براندازانه نظیر كنفرانس برلین، ماجرای كوی دانشگاه در سال 78 و هدایت كودتاچیان از داخل وزارت كشور و نهاد مدیریتی اجرایی كشور با پشتیبانی همین جریان صورت گرفت.



متن کامل این نطق:

بسم الله الرحمن الرحیم پس از حمد و ثناي الهي و صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان مطهرش سخن خویش را با جملاتی از حضرت امام خمینی(ره) شروع می کنم؛ «والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم»؛.... «والله قسم من با نخست‌وزيري بازرگان مخالف بودم»؛.... «والله قسم من، رأي به رياست‌جمهوري بني‌صدر ندادم»؛.... «من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بسته‌ام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پُر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت‌تأثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آنرا با شوق و شور و شعف پخش مي‌كنند نگردند.(پيام معروف 6/1/1368، صحيفه امام، مجموعه آثار امام، جلد 21، ص 331 و 332)

« جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدني نيست؛ جنگ ما جنگ فقر و غنا بود؛ جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد».


در جای دیگر فرمودند: «تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد؛ تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين اسلام اين مردم بي‌پناه را از بين ببرند،.... و اطمينان كامل دارم كه تمامي مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامي خود هستند». «پيام معروف امام‌(ره)معروف به منشور روحانيت 3/12/1367 ـ صحيفه امام، مجموعه آثار امام، جلد 21 ص284 و 286»


معتقدم ترسیم «ماجراي قدرت‌طلبان فتنه‌گر» و «افشاي كانون فتنه» برای جلوگيري از ثبت ناصحيح وقايع و تبيين مسائل پشت‌پرده و عبرت‌آموز ضرورتي است که اجمالاً بدان می پردازیم:


ترسيم آرايش سياسي كشور از ابتداي انقلاب به دو جناح چپ و راست بر اساس اصول و منطق صحيحي نبوده و مبتني بر ادبيات سياسي قبل از پيروزي انقلاب بود. چنانچه نه حضرت امام راحل و نه مقام معظم رهبری هیچگاه این دسته بندی را قبول نداشته‌اند. اين تقسيم‌بندي با هدف صف‌آرايي کاذب و رودررو قرار دادن نيروهاي انقلاب برنامه‌ریزی شده و کسانی كه بر آن پافشاري مي‌كنند به دنبال هدردادن فرصتهای ملی و مستهلک کردن ظرفیتهای عظیم نیروهای انقلاب اسلامی هستند.

پشت‌پرده اين خط‌کشی‌ها همواره جريانی انحرافي و افراطي به عنوان كانون اصلی فتنه وجود داشته که با پنهان‌سازي ماهيت اصلی خود، فضای بدبيني و بي‌اعتمادي و اختلاف در بين نيروهاي انقلاب را دامن زده است. نگاهی به تاریخ عبرت‌آموز انقلاب‌اسلامی نشان می‌دهد که اين كانون قدرت براي حفظ موجوديت خود از هیچ كوششي فروگذار نبوده و در مقاطع مختلف وقتی فضا را مساعد می‌دیده، با سلاح «هدف وسيله را توجيه مي‌كند» وارد صحنه شده و از طریق ایجاد تنش در جامعه، اختلاف افکنی و توطئه‌ میان مردم و مسئولین، براي رسيدن به قدرت تلاش کرده و می‌کند.

آنها موج‌سواران ماهری هستندکه همیشه بر سر سفره قدرت و جريان تأمين كننده آن حاضر و ناظر بوده‌اند و تنها در مقاطعی ناکام بوده‌اند که جریان اصیل انقلاب چون سد مستحکمی در برابر آنان ایستادگی کرده است. اين جريان قدرت‌طلب، از لايه‌هاي مختلفی شکل گرفته که شاید در نگاه اول متضاد و در برخی اوقات ناهمگون به نظر برسد اما چون مهمترين هدف آنها قدرت‌طلبی و نفوذ در جریانات مختلف نظام و نفي ديگران است، متشكل شده‌اند. موضع ما نسبت به آنان به عنوان يك جريان مستمری است كه خط انحرافی واحدی را دنبال مي‌كنند وگرنه عناصری که از روی اتفاق يا اشتباه يا غفلت و به صورت نقطه‌اي با اين جريان تلاقي داشته اند، مشمول این تحلیل نیستند.


البته ما عملکرد شخصيتها و جريانات هر چند محبوبی كه با ماهيت انحرافي و افراطي اين جريان آشنايي داشته اما با وجود مستقل‌نمایی خود، از اين جريان برای فشار آوردن و فضاسازی انتخاباتی بهره می گيرند نیز صحیح نمی‌دانیم.

در این جریان انحرافی و فتنه گر تعدادی از مهره‌های اصلي و مسئله‌دار باند مخوف مهدي هاشمي معدوم، حلقه كيان، افراطیون جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين، سردمداران و سرمایه‌گذاران روزنامه‌هاي زنجيره‌اي، ملي‌مذهبي‌ها، سكولارها و لائيك‌ها، غائله‌افکنان قتلهاي زنجيره‌اي، سابقه‌داران از منافقين و ليبرالها، نهضتی‌ها و افراطیون مدعی انقلابی‌گری که طراحان اصلی ایده کنارگذاردن نیروهای ارزشی و استحاله نظام در دوران دوم خرداد بوده‌اند، مشاهده می‌شود.

طراحي پروژه «عاليجناب سرخپوش و خاكستري» از آستين همین جريان بيرون آمد و كار را به جايي‌ رساند كه منجر به كناره گيري‌ جناب آقاي هاشمي از مجلس ششم شد. حمایت از اقدامات براندازانه نظیر كنفرانس برلين، ماجراي كوي دانشگاه در تيرماه سال 78 و هدایت كودتاچيان از داخل وزارت کشور و نهاد مديريت اجرائي كشور با پشتيباني همين جريان صورت گرفت.

اينان همواره چون پياده نظام استكبار جهانی به سركردگي آمريكا و انگلیس رژيم صهيونيستي دائماً با تئوري‌پردازی و ایجاد بلندگوهاي داخلي، اراده آنان را در قالب الفاظ و ادبياتي به ظاهر زيبا و روشنفكرمابانه و البته مرعوبانه، تبيين و تبليغ و زمينه‌سازي کرده و می‌کنند. در شرايطي كه استكبار جهانی با حداکثر ظرفيت، تهديدات خود را عليه نظام مقدس‌جمهوری اسلامی نشانه رفته است، اين جريان با علامتهايي كه مي‌فرستد و چراغ‌سبزهايي كه مي‌زند، با القای فضای ناامن‌ داخلي، اختلافات فرقه‌اي و قومي، متزلزل نشان دادن دولت، بحراني نشان دادن و اضطراري معرفي‌كردن شرايط داخلي كشور تلاش می‌کند، که بيشترين زمينه و خدمت را براي دشمنان ایران فراهم مي‌آورد.

طراحي مدلهاي نرم براي فروپاشي نظام مانند حاكميت دوگانه، نهادهاي انتخابي و انتصابي، فشار از پايين چانه‌زني ازبالا، فتح سنگر به سنگر، فشار از بيرون و فروپاشي‌ از درون، اعتصابات و تحصنهاي دسته‌جمعي مسؤولان، استعفاهاي گروهی و تهدید به خروج از حاكميت، علامت‌دادن به بيگانگان و سياه‌نمايي شرايط اقتصادي و سياسي كشور از شگردهاي اين جريان انحرافي و افراطي است.


ادعای تقابل گفتمان اصولگرايي با اصلاحات يا آزادي، از القائات و فتنه‌هاي دیگر اين جريان است. مهندسي پمپاژ تنش و ناامني، منحرف کردن ذهن مسئولین از مشکلات اصلی مردم، پیاده‌سازی عمليات رواني و حرمت‌شكني نسبت به اصول و مقدسات اين ملت از جمله عصري پنداشتن دين، تاريخي انگاشتن وحي و کینه‌جویانه خواندن واقعه عاشورا، به موزه سپردن افكار امام و شهدا، زيرسوال بردن عصمت ائمه، شبهه در حدود اختيارات رهبري، تقسيم‌بندي نهادها به انتخابي و انتصابي براي ایجاد صف‌آرائي، تخريب شوراي نگهبان و نظارت استصوابي، تخريب سپاه و بسيج و تبلیغ جدايي دين از سياست، از دستاوردهاي اين جريان است.

اينان بازیگران زبردستي هستند كه نكات ضعف بعضي موثرين را شناخته و با نفوذي كه در مراكز حساس داشته‌اند براي هر كدام پرونده‌اي تشکیل داده تا در مواقع لزوم از آن برای مجبور کردن آنها به همراهی خود استفاده کنند. جذب عناصري كه روحيه گوشه‌گيري دارند يا به اصطلاح مورد بي‌مهري واقع شده‌اند با وسوسه‌هاي خناسانه و دمیدن نَفَس مسموم قدرت‌طلبي در آنان، از دیگر شیوه‌های این جریان انحرافی است.

این جریان برای تامین روحيه افزون‌طلبانه، انحصارگرایانه و تماميت‌خواه خود، سه كانون «قدرت» و «ثروت» و «رسانه» را به آساني گرد هم آورده تا طرح جديد خود، برای القای ناكارآمدي مديريت اجرايي و ترسيم شرايط اضطراري و بحراني كشور از طریق سیاه‌نمایی و ترسیم فضای یأس‌آلود به اجرا بگذارد تا بر اساس آن القاء شود كه تنها راه نجات، «تشكيل دولت وحدت ملي» براي «نفي احمدي‌نژاد» است.


اين شبكه اختاپوسي در بازی جدید خود با ماسک جدیدی که بر صورت نهاده، به دنبال يارگيري از جبهه رقيب است. بي‌حساب نيست كه شبكه عمليات رواني آنها به صورت گسترده و لحظه‌اي عمل مي‌كند. هر حادثه‌اي در گوشه‌اي اتفاق بيفتد به بهانه آن طنز و تمسخري عليه دولت و احمدي‌نژاد مي‌سازند و طوفاني سهمگين از تحقير و تخريب عليه ايشان تدارك می‌بینند؛ غافل از اينكه «ومكروا و مكرالله والله خير الماكرين» و اينكه «عزت و ذلت از خداست». تدبير رهبري، بصيرت و وحدت و تبعيت ملت و تلاش و كوشش دولت خدمتگزار و مسئولين همچون گذشته تمامي دسيسه‌‌چینی‌ها و فتنه‌افکنی‌های آنان را نقش بر آب کرده و می‌کند.


امروز ملت بزرگ ايران مقتدرتر از همیشه در صحنه است و با كرامت و بزرگ منشي ذاتی خود، از كنار اين توطئه‌ها با سرافرازي عبور كرده و مي‌كند. وما يادآور مي‌شويم كه: در ذات گفتمان اصول‌گرايي و هر عنصر اصول‌گرا، روحيه اصلاح‌طلبي نهفته است.

اصولگرايي، گفتمان آحاد ملت ايران است و نه شعار یک حزب خاص؛‌ اصلاحات را در تسهيل و تسريع خدمت‌رسانی به مردم مي‌دانيم و «نه» خودباختگي در برابر فرهنگ غربي و سازش با دشمنان ملت؛ اصلاحات را در هموار نمودن پيشرفت و عدالت ميدانيم «نه» تخريب اركان نظام و ساختارشكنی؛ اصلاحات را در تحقق سيره و روش حضرت امام‌(ره)و رهنمودهاي رهبري ميدانيم «نه» در سازش با دشمنان امام و شهداء و شادی جبهه استکبار اصلاحات را در رفاه و آسايش و امنيت آحاد ملت مي‌دانيم «نه» تزریق ناامني و يأس و اختلاف‌افکنی در بین مردم؛

اصلاحات واقعي را در پيمودن راه امام حسين‌(ع)و شهداي كربلا مي‌دانيم «نه» در ضعف و زبوني و دريوزگي؛ و اما براي اينكه به گوشه‌اي از دستاورد و تلاش اصول‌گرايان اشاره شود، ذهن هر انسان منصفي را متوجه ارزيابي دو شرايط و دو زمان(شرايط مديريت كشور در دو دوره كاملاً متمايز)جلب مي‌كنيم‌.


سالهاي نه‌چندان‌دور 7 و8 سال قبل را تصور كنيد و امروز را؛ تيترهاي روزنامه‌ها، اخبار جاري كشور، مباحث مجلس و دولت، روابط بين‌الملل، وضعيت اقتصادي و اينكه در آن زمان چه چالشهايي پيشروي ملت بوده و چالشهاي امروز كشور چيست؟ آن روز براي دستيابي به حق مسلم ملت ايران، دشمنان شرط مي‌گذاشتند و تهديد مي‌كردند و عده‌اي در داخل كشور و حتي در مجلس با ارائه طرح 3 فوریتي درست در زماني كه نماينده كشورمان در پاريس در حال مذاكره بود به دنبال تمکین ذلت‌بار بودند و امروز ملت بزرگ ايران با اقتدار در صحنه ایستاده است و نقشی تعیین کننده در معادلات منطقه‌اي و جهاني دارد؛

آن روز حرف زدن از اسلام و امام و شهدا، ارتجاع بود و شرمندگي و امروز افتخار و سربلندي؛ آن روز مقاومت مساوي با خشونت انگاشته می‌شد و امروز مقاومت، ره‌آورد انقلاب ایران است برای آزاديخواهان جهان؛ آن روز پذيرفتن نظام تك قطبي، اجتناب‌ناپذير القاء می شد و امروز برچيدن آن، شعار همه است. آن روز نظام ليبرال دموكراسي غرب تنها راه نجات و قبله آمال بعضي‌ها بود و امروز رهايي از آن، آرمان همه؛ آن روز در كتاب مباني نظري برنامه چهارم می‌نوشتند هضم در هنجارهاي ظالمانه قدرتهای جهاني موجب رشد و شكوفايي است و امروز خودباوري و مجاهدت علمي و توانستن، فرهنگي است براي توسعه و پيشرفت و تحقق عدالت و سرمشقي است براي كشورهاي مستقل و ملتهاي آزاده؛


آن روز اگر فضائي ساختند تا هنرمنداني دلخوش از بيگانگان، ارزشهاي اين ملت را تخريب كنند، امروز فضائي ساخته شده تا با همت هنرمندان متعهد، فرهنگ اصيل اين مرز و بوم توسعه يابد. اگر ديروز روحيه اقتصاد بسته و دولتي و كوپني، فضاي فكري اين جريان بود و روز ديگر با 180 درجه چرخش، اقتصاد سرمايه‌‌داري را الگوی نجات‌بخش دانسته می شد. اما امروز فضاي اقتصاد كشور «توسعه عدالت‌محور» است كه رويكرد اصلي دولت مي‌باشد. آن روز اگر فضائي تبليغ مي‌شد كه سرمايه‌گذار و توليد‌گر و كارآفرين بدنبال خروج سرمايه يا رانت‌خواري است، امروز با ابلاغ سیاستهای اصل 44 زمينه‌سازي شده تا در جهت شكوفايي و سازندگي اين كشور تلاش ‌كنند.

آن روز اگر در فضاي ساخته شده، دانشجو سرگردان از زندگي و به دنبال مناسبات ناصحيح رفتاري بود، امروز در فضائي هستيم كه دانشجو در مسير خلاقيت و ابتكار و توليد علم و فن‌آوري، مي‌تواند با افتخار به مجاهدت علمي بپردازد. آن روز اگر دائماً القاء گسست نسلها، گسست حاكميت و بي‌اعتمادي مردم نسبت به مسؤولين را تبليع و تهديد مي‌نمودند، امروز بازسازي اعتماد عمومي نسبت به دولت و ساختارهاي نظام يك فرصت و دستاورد گران سنگ است. آن روز اگر مردم با مسئولانی طرف بودند كه از تفريح و مسافرت خود و خانواده‌شان به كشورهاي اروپایی و یا جزایر قناری تعریف می‌کردند، امروز خدمتگزاران آنها شبانه‌روز بدون آن كه تعطيلي و تفريحي داشته باشند، خود را بدهكار مردم و در خدمت آنها مي‌بينند.

آن روز اگر قاچاقچيان و ارازل و اوباش و برهم‌زنندگان انظباط اجتماعي احساس امنيت كرده و جولان مي‌دادند، امروز برقراري قانون و نظم اجتماعي يك ارزش و متخلفان در گوشه‌اي خزيده و يا در حال مجازات به سر مي‌برند. آن روز اگر برخی دولتمردان برج عاج‌نشین از فراز ابرها مردم را ناچیز می‌دیدند، امروز حضور بالاترين مقامات اجرايي در دورترين نقاط كشور و ارتباط رودررو با آحاد ملت و دميدن روح اميد و نشاط در آنها سرمايه بزرگي شده كه قابل اندازه‌گيري نيست. اگر آنروز مفسدين اقتصادي و رانت‌خوران با برخورداري از حمایت كانون‌هاي قدرت در حيف و ميل اموال عمومي يدطولايي داشته و رجزخواني مي‌كردند، امروز فضاي كشور و دولت و مجلس براي آنها تنگ و ناامن است.

آن روز اگر تلاش مي‌شد با مواضع ساختارشكنانه و عبور از گفتمان انقلاب اسلامي در فضاي رقابتهاي انتخاباتي، يك خط و گفتمان انحرافي را بر ملت بزرگ ايران تحميل كنند، امروز مفتخريم كه شعارهاي انتخاباتي حتي رقبا در چهارچوب نظام و انقلاب و خط امام و رهبري و خدمت به ملت رقم مي‌خورد. و تازه ترین دستاورد، ایستادگی شجاعانه شخص احمدی نژاد در مقابل دجالان بی آبروی صهیونیزم در نشست بین المللی ضد نژادپرستی در ژنو می باشد که درود و سپاس همه آزادیخواهان را برانگیخت.

به راستي كدام وجدان بيدار و منصفي، منكر اين همه دستاورد است وآيا اينهمه جز به همت و پايداري ملت بصير و تلاش و كوشش اصولگرایان، خدمتگزاران دولت نهم و شخص «احمدي‌نژاد» حاصل شده است؟ شكر نعمت، نعمتت افزون كند كفر، نعمت از كفت بيرون كند به راستي اگر اينها دستاورد نيست، پس چيست؟ آيا اين احياي گفتمان انقلاب اسلامي نيست؟

آيا اين توسعه راه امام و شهدا نيست؟ مبادا اشكالات موجود و دميدن وسوسه‌هاي شيطاني خناسان موجب شود كه نسبت به اين همه دستاوردهاي عظيم اصولگرايان غفلت نموده و در انجام وظيفه و تكليف و رسالت تاريخي خود دچار شك و ترديد شويم؟ در خصوص حوزه انتخابیه نیز به دلیل کمبود وقت در فرصت مقتضی بدان خواهم پرداخت. انشاء الله والسلام




حاشیه‌های نطق فدایی؛ از توهین به کواکبیان تا امتناع حداد از روبوسی با فدایی

نطق میان دستور حسین فدایی كه بیش از 20 دقیقه به طول انجامید حاشیه‌هایی را به همراه داشت.

نطق حسین فدایی دبیر كل جمعیت ایثارگران در حمایت از محمود احمدی‌نژاد و انتقاد شدید از دوران اصلاحات و نخست‌وزیری میرحسین موسوی فضای مجلس را برای دقایقی تحت تاثیر قرار داد.

حسین فدایی نماینده تهران امروز در یك نطق بین دستور كه بیش از 20 دقیقه به طول انجامید به دفاع از دوران چهار ساله ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد پرداخت و به شدت اصلاح‌طلبان و دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی را مورد انتقاد قرار داد.

نطق فدایی كه با فریادهای احسنت احسنت نمایندگان مواجه بود با تكبیر و قرائت این بیت شعر از او كه شكر نعمت نعمتت افزون كند، كفر نعمت از كفت بیرون كند به پایان رسید.
پس از پایان نطق فدایی اكثر نمایندگان طیف حامی دولت از جمله روح‌الله حسینیان، ولی اسماعیلی، فریدون حسن‌وند، سودانی، حسین نجابت، فاطمه آلیا، فاطمه آجرلو، ملك‌محمدی نماینده دامغان، محمدی نماینده اردبیل، محمدی نماینده سلسله و سلفان با دبیر كل جمعیت ایثارگران روبوسی كردند.

در این میان فدائی با عبور از بین نمایندگان خود را به غلامعلی حدادعادل رسانده و با او دست داد.

حدادعادل كه متوجه حضور خبرنگاران در جایگاه شده بود از روبوسی امتناع كرد و فقط با فدائی دست داد.

لازم به ذكر است برخی رابطان دولت در مجلس همچون علی ریاض با فدائی روبوسی و از او تشكر كردند. از آن‌جا كه نطق فدایی بیش از زمان قانونی به طول انجامید، مصطفی كواكبیان عضو فراكسیون اقلیت نسبت به این موضوع اعتراض كرد اعتراض كواكبیان موجب شد تا یكی از نمایندگان حامی دولت شعار «مرگ بر منافق جدید» سر دهد.

موسی قربانی عضو هیات‌رئیسه مجلس در پاسخ به اعتراض برخی از نمایندگان نسبت به زمان نطق فدایی گفت:«آقای فدایی علاوه بر هفت دقیقه فرصت خودشان، هفت دقیقه فرصت یكی دیگر از نمایندگان را نیز گرفتند و اسم ایشان برای نطق پنج دقیقه‌ای نیز در قرعه‌كشی درآمده بود بنابراین ایشان 20 دقیقه فرصت نطق داشتند.»

پس از پایان نطق فدایی، خبرنگاران مجلس از او متن اظهاراتش را خواستند که دبیر کل جمعیت ایثارگران گفت:«علاوه بر متن نطق سی دی آن نیز تهیه شده است. »


کپی شده از +
+

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

تفاوت‌های سید حسین و رکسانا؛ از ایالت داکوتا تا ولایت کاشان



آفتاب: مقایسه رفتار دوگانه رسانه‌های حامی احمدی‌نژاد در قبال «سید حسین موسویان» و «رکسانا صابری»، حیرت و سردرگمی ناظران و فعالان سیاسی را در پی داشته است.

دو سال پیش در همین روزها سید حسین موسویان عضو ارشد تیم مذاکرات هسته‌ای توسط مسئولان وزارت اطلاعات بازداشت و چند روزی را بازجویی شد. با آن که دستگاه قضایی طی چند نوبت موسویان را از تمام اتهامات وارده مبرا شناخت و او را صرفاً به جرم نگهداری چند سند محرمانه شماتت کرد؛ با این حال آقای احمدی‌نژاد هیچ‌گاه از حملات تند خود به این دیپلمات کهنه‌کار عقب‌ ننشست. طرفه آن‌جاست در حالی که در پرونده موسویان ابداً اتهامی به نام «جاسوسی» مطرح نبود و مقامات دخیل در پرونده از جمله وزیر اطلاعات و سخنگوی دستگاه قضایی هیچگاه از وجود چنین اتهامی در پرونده موسویان سخن نگفتند؛ رئیس‌جمهور محترم در «جاسوس» دانستن موسویان تا آن‌جا پیش رفت که به شدت به دستگاه قضایی حمله کرد و این اواخر نیز خواستار برخورد در حد «اعدام» با موسویان شد!

دو سال پس از آن پرونده و سخنرانی‌های آتشین آقای احمدی‌نژاد علیه موسویان؛ دفتر رئیس‌جمهور در حالی بیانیه‌ای جالب در حمایت از «رکسانا صابری» صادر کرده است که تصادفاً این دفعه در پرونده این متهم، هم اتهامی به نام «جاسوسی» وجود دارد و هم دستگاه قضایی او را «مجرم» شناخته است. به عبارت دیگر در حالی که معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی متهمی به نام رکسانا صابری را «جاسوس» می‌دانند و او رسماً طبق قوانین جمهوری اسلامی محکوم شده است؛ آقای احمدی‌نژاد از بی‌عدالتی در قبال او ابراز نگرانی می‌کند و از دادستان تهران می‌خواهد شخصاً مراقبت کند که کوچکترین حقی از این خانم خبرنگار ضایع نشود. با این حال همین آقای احمدی‌نژاد در پرونده حسین موسویان و در حالی که دستگاه قضایی رسماً او را از اتهام جاسوسی مبرا دانسته است؛ طی چند نوبت شخصاً به میدان می‌آید، برای او حکم جاسوسی و اشد مجازات صادر می‌کند و حتی اذعان می‌نماید که درباره این پرونده با رهبر معظم انقلاب و ریاست دستگاه قضایی صحبت کرده است.

با توجه به این که رفتار دوگانه آقای احمدی‌نژاد و رسانه‌های منسوب به دولت در قبال دو پرونده ظاهراً مشابه یعنی پرونده حسین موسویان و رکسانا صابری باعث تعجب و سردرگمی برخی ناظران شده است؛ شاید مرور برخی از تفاوت‌های سید حسین موسویان و رکسانا صابری خالی از لطف نباشد:


تفاوت‌های «سید حسین» و «رکسانا»!

1- «رکسانا» متولد ایالت خوش آب و هوای داکوتا در ایالات متحده آمریکا است اما «سید حسین» متولد ولایت بد آب و هوای کاشان در اصفهان.

2- «رکسانا» حدود 30 سال در آمریکا زندگی کرده اما «سید حسین» حدود 30 سال به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی خدمت کرده است.

3- طرفداران «رکسانا» آدم‌های خیلی خیلی دموکراتی چون باراک اوباما، هیلاری کلینتون، سناتور برون دورگن و سناتور کنت کنراد هستند حال آن که طرفداران «سید حسین» کسانی چون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، سید محمد خاتمی، حسن روحانی و... هستند.

4- «رکسانا» دختر شایسته ایالت داکوتا بوده است حال آن که «سید حسین» نه تنها دختر شایسته نبوده بلکه اهل مسجد و منبر و گذاشتن ته‌ریش و خلاصه جبهه و جنگ بوده است؛ یعنی همان کسانی که بعضی از «دختران شایسته» را می‌ترسانند!

5- در پرونده «سید حسین»؛ دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات او را جاسوس نمی‌دانستند اما رسانه‌های حامی دولت معتقد بودند که وی جاسوس است. در پرونده «رکسانا» اما دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات او را جاسوس می‌دانند حال آن که رسانه‌های حامی دولت ظاهراً معتقدند او بیگناه است. البته طبیعی است که بعضی‌ها معتقد باشند هر چه که وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی می‌گویند، عکس آن صحت دارد!

6- «سید حسین» برادر شهید است اما «رکسانا» نه تنها برادر شهید نیست که ظاهراً حتی برادر هم ندارد.

7- حامیان اصلی «سید حسین» طی دو سال گذشته مطلقاً سکوت کرده‌اند اما حامیان اصلی «رکسانا» برای یک ثانیه هم نمی‌توانند ساکت باشند.

8- مادر رکسانا ژاپنی است اما مادر سید حسین از سادات طباطبایی است...

9- اسم «رکسانا» آدم را یاد جاهای شیک و خوش آب و هوا می‌اندازد اما اسم سید «حسین» آدم را یاد عزاداری و عاشورا و خلاصه گریه و غم می‌اندازد.

گفتگوی خواندنی زادسر با هاشمی‌ رفسنجانی



من و رهبری، در موارد اختلافی، با يكديگر بحث می‌كنيم تا يكی از ما دو نفر مجاب بشود. اگر من قانع شدم كه تكليف روشن است، اگر مقام معظم رهبری ادله و توجيهات مرا پذيرفتند، خوب مطابق تكليف خود عمل می‌كند، اما اگر هيچكدام از ما نظرات ديگری را نپذيرفتند و از براهين و توضيحات ارائه شده متقاعد نشدند، چه بايد كرد؟، اين موضوع را با آقا به مباحثه گذاشتيم و سرانجام با دليلی كه می‌گويم، بنده خود را مكلف ديده و می‌بينم كه از نظرات و اوامر ولی امر، تمكين و تبعيت كنم



زادسرجیرفتی خطاب به آیت الله هاشمی‌رفسنجانی، ادامه . . .

آية‌الله هاشمی‌رفسنجانی، چه گفت؟.

مقدمه :
آنچه را كه قصد برآن شده است تا در پی جملاتی چند، تقديم ‌گردد، شرح ديدار مفصل نويسنده است با حضرت آية‌الله هاشمی‌رفسنجانی رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام، كه در تاريخ 03/10/1387، انجام گرفته است، وليكن قبل از ذكر عرايض زادسرجيرفتی و مضامين نزديك به اصل فرمايشات صريح حضرت آية‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نكاتی چند را كه ضروری می‌داند، يادآور می‌گردد.

الف – حضرت امام خمينی نورالله مرقده‌الشريف، راجع به رئيس محترم مجلس خبرگان رهبری فرموده‌اند : «بدخواهان بدانند كه هاشمی زنده است»، چون‌كه نهضت زنده است. مقام منيع ولايت و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آية‌الله معظم خامنه‌ای كبير مدظله، در باره‌ی حضرت ايشان فرمودند: «هيچكس برای من هاشمی‌رفسنجانی نمی‌شود» و بعد از انتخابات نهم فرمودند: «جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای هاشمی‌رفسنجانی كه خود از ذخائر انقلاب و از چهره‌های برجسته‌ی‌ نظام جمهوری اسلامی ایرانند»، «امیدوارم این برادر عزیز و همسنگر دیرین، مانند همیشه در عرصه‌های مهمِ نظام اسلامی نقش‌آفرین باشند . . . ، سیدعلی خامنه‌ای 4/ تیر/1384» ،

ب - آية‌الله هاشمی رفسنجانی هم خاطرنشان كرده است كه : «زیر این آسمان آبی به هیچ كس به اندازه ایشان (حضرت آیت‌الله خامنه‌ای) اعتماد ندارم. من گفته‌ام حاضرم كاغذهای سفیدی را امضا كنم و به ایشان بدهم تا رهبری هر چه خواستند در این كاغذها بنویسند و اگر خواستند منتشر كنند یا این‌كه نزد خود نگه دارند. این نشان دهنده عمق علاقه و روابط شخصی ماست.»

ج - اين نوشتاری است كه پس‌ از جدال درونی بسيار، به تسبيح كلمات در آمد، و به قصد قربت كه انشاءالله كه يك تكليف سياسی الهی انجام می‌گيرد، در الفاظ گنجانيده و به اين اوراق سپرده شد، و هرگز از عواقب احتمالاً پرهزينه‌ی آن انديشه نگرديد، زيرا آنچه مهم است و دستور دين مبين اسلام می‌باشد، گفتن حق است، اگرچه به زيان آدمی تمام شود.

د – بر اهل سياست و فرهنگ پوشيده نيست كه نگارنده نيز در پرداخت هزينه‌‌های سنگين به سبب اتخاذ مواضع شفاف، بيانات صريح، گفتن حقايق و حمايت از هر آن كس را كه در مديريت‌ها و انتخابات‌ها، اصلح تشخيص داده است، نصيب وافر برده است كه به نمونه‌هایی از آن‌ها در بخش پايانی اين نوشته، اشاره می‌گردد و عرضه می‌دارد كه انعكاس ديرهنگام اين گفت‌گوی بدون ابهام و با صراحت، شخصی است و نه سياسی.


و اما پيرامون ملاقات حضوری اين طلبه‌ی بسيجی با رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام حضرت آية‌الله هاشمی‌رفسنجانی، به استحضار می‌رساند:

روز دوازدهم آذزماه 1387 بود كه به بهانه‌ی دعوت به همايش سی‌سال قانونگذاری در جمهوری اسلامی ايران، راهی خانه‌‌ی ملت شديم و حقيقتاً از بيانات حضرت آيه‌الله اكبر ‌هاشمی‌رفسنجانی رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام، و حضرت حجت‌الاسلام‌ والمسلمين ناطق‌نوری رياست محترم بازرسی ويژه‌ی دفتر مقام معظم رهبری، استفاده برديم.
بعد از اتمام جلسه ضمن احوالپرسی با هاشمی‌رفسنجانی، خدمت حضرت ايشان دوكلمه تقديم گرديد كه اگر اجازه بدهند حضوری مطالبی را به صورت صريح و بدون تعارف، در محضرشان مطرح كرده و پاسخ‌های روشن و بی‌پرده‌ی جناب ايشان را، جويا شويم.

در تاريخ دوم دی‌ماه يكهزاروسيصدوهشتادوهفت، از دفتر رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام ، تلفنی خبر دادند كه فردا 1387/10/03، ساعت 11:00 صبح، وقت ملاقات شما با حضرت حاج‌آقا تنظيم شده است، مطابق زمان تعين شده، توفيق زيارت رياست محترم مجلس خبرگان رهبری، رفيق گرديد و بدون وقفه پرسش‌ها و مطالب نويسنده آغاز شد كه تا نزديكی اذان ظهر به طول انجاميد، و آنگاه رئيس دولت مشهور به سازندگی، هرآنچه را كه لازم ديدند پاسخ دادند كه در مرتبه‌ی نخست، فهرست پاره‌ای از آن پرسش‌ها را ذكر كرده است و سپس پاسخ‌های حضرت ايشان را، تقديم می‌دارد.



زادسرجيرفتی خطاب به آية‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی :
حالا اجازه بفرماييد تا اساس موضوعات مطروحه را بدون هرگونه تفسير و تحليلی، جهت استحضار شما خوانندگان معزز تقديم بدارد، ضمناً موضوعات مطمح‌ نظر، با شماره‌های پاسخ پرسش اول تا دوازدهم، تقديم می‌گردد.

1- روابط حضرت‌عالی، با رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آية‌الله خامنه‌ای مدظله، چگونه روابطی است؟، آيا عاطفی و عرفانی است و يا سياسی و يا كاری است؟.
پاسخ پرسش اول؛ روابط من با آية‌الله خامنه‌ای، هم عاطفی است و هم معرفتی و هم سياسی و هم كاری.
معرفتی است زيرا عميقاً همديگر را می شناسيم، خلقيات، عادات، روحيات و افكار هر يك از ما برای ديگری روشن و بسيار نزديك است و بدين جهت است كه حقيقتاً عاطفی است.
سياسی است زيرا من و آقای خامنه‌ای عمده عمر خود را با همكاری سياسی گذرانيده‌ايم و با سياست عجين شده‌ايم.
كاری است چون‌كه در طول نيم‌ قرن گذشته، آقای خامنه‌ای و من، در حقيقت لازم و ملزوم هم و مكمل يكديگريم، در طول مبارزه، تمام كارهای (حداقل پنجاه و چند سال عمر) من و ايشان، در راستای سروسامان دادن به امور انقلاب اسلامی، اداره‌ی كشور، و رتق و فتق مشكلات سخت روزگار دفاع مقدس ملت شجاع و مسلمان ايران، بوده و هست.


2- اختلافات فی‌مابين شما و «آقا» چگونه به وجود می‌آيد و برای رفع آن‌ها چه می‌كنيد و اگر ممكن است نمونه‌هايی از اختلافات و كيفيت حل آن‌ها را، بيان بفرماييد.
پاسخ پرسش دوم؛ البته كه اختلافات داريم مگر می‌شود دو تا انسان با يكديگر هيچ گونه اختلافی نداشته باشند، احتمالاً آن چيزی كه موجب پرسش شما است، اختلاف در امور مهم و سياست‌های كلان كشور در داخل و خارج است، درست است؟. عرض كردم بله آقا.
چنين پاسخ دادند، كه من و رهبری، در موارد اختلافی، با يكديگر بحث می‌كنيم تا يكی از ما دو نفر مجاب بشود. اگر من قانع شدم كه تكليف روشن است، اگر مقام معظم رهبری ادله و توجيهات مرا پذيرفتند، خوب مطابق تكليف خود عمل می‌كند، اما اگر هيچكدام از ما نظرات ديگری را نپذيرفتند و از براهين و توضيحات ارائه شده متقاعد نشدند، چه بايد كرد؟، اين موضوع را با آقا به مباحثه گذاشتيم و سرانجام با دليلی كه می‌گويم، بنده خود را مكلف ديده و می‌بينم كه از نظرات و اوامر ولی امر، تمكين و تبعيت كنم، و آن دليل اين است كه ايشان در فرض عدم قناعت، حجت شرعی در پذيرفتن نظرات مرا ندارند، وليكن من جهت عمل به نظرات و تصميمات متخذه از سوی ايشان به عنوان رهبری، عندالله حجت شرعی و قانونی دارم.
و اما ذكر چند مثال در خصوص اختلاف نظرهايی كه گفتی :
دو نمونه را می‌گويم كه مربوط به گذشته‌ی خيلی دور هم نمی‌باشد، فقط به عنوان مثال؛
نمونه‌ی اول؛ بنده بنا به دلايل محكمی كه داشتم، با نامزد شدن خودم برای مجلس خبرگان رهبری، مخالف بودم، مقام معظم رهبری از من توضيح خواست و دلايل مرا نپذيرفت و به من امر كردند كه بايد ثبت نام كنيد، و اضافه كردند كه نام نويسی شما در انتخابات مجلس خبرگان يك تكليف الهی است و واجب، گفتم من كه بر خودم واجب نمی‌دانم، شما كه واجب می‌دانيد، تهيه‌ی مقدمات آن نيز بر شما واجب است. مقدمات مورد نظر را گفتم كه ايشان پذيرفتند و عملی كردند و من هم نامزد شدم.
نمونه‌ی دوم؛ بنا بر دلايل متعدد سياسی، اقتصادی، مديريتی، به عملكرد دولت نهم انتقاد دارم به جز در مورد تخلف از سياست‌های كلی كه نظارت بر آن از وظايف مجمع است، سكوت كرده‌ام تا با نظرات علنی مقام معظم رهبری، مخالفتی انجام نگيرد.



3- مبنای آن فرمايشی را كه در جمع دانشجويان عزيز فرموديد، كه «خامنه‌ای عشق من است»، چيست؟.
پاسخ پرسش سوم؛ آنچه را كه در جمع دانشجويان گفتم سياسی نبود، بلكه واقعيت را گفتم. من آقای خامنه‌ای را دوست می‌دارم و هرگز به جهت ملاحظات سياسی و حكومتی، آن موراد را مطرح نساختم و تكرار می‌كنم كه طی حداقل پنجاه سال گذشته در اين كشور دو نفر از من و آقای خامنه‌ای به يكديگر نزديك‌تر، كسی را نمی‌شناسم.
در اين قسمت نگارنده فرمايش حضرت ايشان را قطع كرد و عرض كرد خدا را شكر حاج آقا، اگر شما و مقام معظم رهبری، با هم اختلاف و افتراق نداشته باشيد هرگز به اين مملكت آسيب نخواهد رسيد، دولت‌ها می‌آيند و می‌روند، مهم يكی بودن و همدلی و همراهی شما و ولی امر مسلمين است. جناب ايشان فرمودند مطمئن باشيد كه ما هرگز از هم جدا نخواهيم شد.


4- نظر صريح جناب‌عالی را در خصوص حمايت‌های پی در پی و بی دريغ مقام معظم رهبری، از دولت نهم و شخص رئيس محترم جمهور، چيست؟.
پاسخ پرسش چهارم؛ من اينجوری خودم را راضی و قانع می‌كنم كه رهبر معظم انقلاب اسلامی، تحليلی را از اوضاع دارند كه تشخيصشان اين است كه اگر از دولت دفاع و پشتيبانی نكنند، ممكن است دولت برای ادامه‌ی كار با مشكل جدی مواجه شود و در شرايط فعلی اين به صلاح نيست.


5- چرا تا كنون هرگز هيچ حمايت آشكار و پنهانی را از دولت نهم انجام نداده‌ايد؟.
پاسخ پرسش پنجم؛ موضع من در حق دولت نهم همان سكوت من است و فكر نمی‌كنم كه رهبر معظم انقلاب در اين زمينه چيز بيشتری از من بخواهد، زيرا ايرادات و انتقادات مرا به اين دولت در ابعاد گوناگون، مستحضر می‌باشند.


6- راجع به گرانی‌های افسار گسيخته‌‌تر فعلی و تورم بی‌لجام‌تر از دولت‌های گذشته، چه می‌گوييد؟.
پاسخ پرسش ششم؛ در شرايط فعلی و با توجه به حساسيت فوق‌العاده‌ی كشور در ابعاد داخلی و خارجی، بهتر آن است كه من وارد بحث نشوم، اهل سياست و آنان كه سری در كتاب و دعا دارند می‌دانند كه من با اين اوضاع مخالف هستم و راه حل هم دارم. البته كسی مساعدت و مشاوره‌ای را طالب نشده است و من هم سكوت را ترجيح می‌دهم. ضمناً می‌پذيرم كه در گذشته نيز اشكالات اقتصادی و تورمی بوده است، اما هرگز چنين نبوده و . . .،.


7- سياست‌های سياست خارجی دولت نهم را چگونه ارزيابی می‌كنيد.
پاسخ پرسش هفتم؛ به همان دلايلی كه در رابطه با مسايل اقتصادی سخن نگفتم، پيرامون سياست‌های خارجی دولت نهم نيز، بهتر است كه سكوت را انتخاب كنم.


8- لطفاً نظر خود را به صورت واضح در خصوص انتخابات دهم رياست جمهوری بيان بفرماييد.
پاسخ پرسش هشتم؛ در مورد انتخابات دوره‌ی دهم، اعتقاد من همان است كه در جلسه‌ی جامعه‌ی روحانيت بحث شد و آن اين است كه چنانچه همه‌ی كسانی كه خود را به هر نوعی جزو اصول‌گرايان می‌دانند، يكی از چهار نفر مطرح شده يعنی ؛ حجج اسلام ناطق‌نوری و روحانی و آقايان لاريجانی و ولايتی را، نامزد كنند و متفرق نشوند، بنده نيز به سهم و توان خود از نامزدی آن نامزد واحد، حمايت خواهم كرد، و با جريان اصلاح طلب هم موافقت بشود كه سهم مناسبی را در كابينه و مديريت اجرايی كشور داشته باشد كه اميد بر موفقيت چنين طرحی نيز فراوان است.


9- آيا در انتخابات دهم رياست جمهوری نامزد می‌شويد؟.
پاسخ پرسش نهم؛ نه، در انتخابات دهم رياست جمهوری، نامزد نخواهم شد.


10- بنده(زادسر)، اصول‌گرايی و اصلاح‌طلبی مصطلح را، قبول ندارم و بسياری از مدعيان هر دو را به رياست‌گرايی و قدرت‌طلبی، متهم می‌كنم و برای خودم دلايل متقن و تجربی دارم، نظر شما(هاشمی‌رفسنجانی)، در اين باره چيست؟.
پاسخ پرسش دهم؛ قبل از جواب سؤال دهم نگارنده، حضرت ايشان پرسيد كه دلايل شما از اين‌كه اصول‌گرايان و اصلاح طلبان را به طور كامل قبول نداريد چيست؟. و من هم خلاصه‌ای از مشاهدات عينی و تجارب عملی خودم را كه در پايان اين نوشتار، تفصيل آن‌ها را كه قبلاً در مقاله‌‌ای با عنوان «نقد احمدی‌نژاد و دولت نهم به سبكی ديگر» تشريح شده است، تقديم می‌دارد.
{جهت ملاحظه‌ی متن كامل مقاله‌ی «نقد احمدی‌نژاد و دولت نهم به سبكی ديگر»، «اينجا را كليك كنيد» .}
در پاسخ به عرايض بنده فرمودند كه من نظرات شما را رد نمی‌كنم البته به طور مطلق هم تأييد نمی‌كنم.


11- جناب آقای هاشمی رفسنجانی، شما كه سال‌های سال، رياست قوه‌ی مقننه و نمايندگان مجلس را عهده‌دار بوده‌ايد، چرا برخی از نمايندگان اداوار مختلف مجلس شورای اسلامی، بجای انجام وظيفه‌ی خطير نمايندگی، برابر آنچه كه قانون اساسی برای آنان تبيين فرموده است، سعی بر رفيق شدن با وزيران، معاونان و رؤسای سازمان‌ها دارند و عده‌ای از آنان نيز هواداران جدی بعضی از وزارت‌خانه‌ها در وقت بررسی بودجه در مجلس و هنگامه‌ی طرح استيضاح‌ها و تحقيق‌وتفحص‌ها، می‌شوند ؟.
پاسخ پرسش يازدهم؛ پرسش يازدهم مرا نيز با تأسف و تأثر پاسخ گفت و اوج غم و غصه خود را از اين‌كه چرا برخی چنين می‌كنند و چرا مجيزگويی و چاپلوسی و پست‌خواهی به هر قيمتی، تا بدين حد در جمهوری اسلامی پيشرفت كرده است، پنهان نكردند.


12- آيا اجازه می‌دهيد كه بخش‌هايی از فرمايشات امروز حضرت مستطاب عالی و سؤالات اين بنده كوچك درگاه پروردگار، قلمی و منتشر بشود؟.
پاسخ پرسش دوازدهم؛ برای نوشتن مطالبی را كه گفتم و انتشار آن‌ها، منعی نمی‌بينم، وليكن چنانچه قبل از منتشر شدن، آن را ببينم بهتر است، كه الحمدلله چنين شد و رياست محترم مجلس خبرگان رهبری، متن كامل اين پرسش و پاسخ را به انضمام مقدمه و مؤخره‌ی آن ملاحظه، و تأييد كردند. (مطالب مربوط به خودشان را منظور است).

و مطالبی ديگر كه . . . ، برای فرصتی بعد.



کپی شده از +

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

چکیده ی سخنان موسوی با کمیته های دانشجویی ستاد خود



مهندس «میر حسین موسوی»، گفت: امنیتی کردن مسایل جزیی یکی از امراضی است که به آن دچار شده‌ایم و این برای ما هزینه‌های زیادی دارد.

به گزارش کلمه، نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس یکشنبه‌شب در دیدار با اعضای کمیته‌های دانشجویی ستاد خود، برخوردهای نامناسب با دانشجویان را ناشی از اعتماد نداشتن به جوانان و دانشجویان دانست و افزود: اگر فکر کنیم دانشجویی که نسبت به مشکلات اعتراض می‌کند، نمی‌خواهد خیانت و به ارزش‌ها پشت کند، هیچگاه گیت‌های امنیتی را در دانشگاه‌ها نمی‌گذاریم.


چکیده ی سخنان:
- بی‌اعتمادی به دانشجویان، بی‌اعتمادی به کل ملت است
- انقلاب کردیم که شهروندان مساوی با حقوق برابر داشته باشیم
- مخالف ستاره‌دار شدن دانشجویان هستم
- محروم‌شدن دانشجو از حق تحصیل را برنمی‌تابم
- ما برای حفظ کرامت انسانی و اعتقاد به آزادی انقلاب کردیم
- تشکل‌های دانشجویی باید به عنوان یک نعمت به حساب بیایند
- امروز از واژه عدالت بد استفاده می‌شود
- بسیاری حرف‌ها را فرو خوردم و دم نزدم
- ایدئولوژی مانع جذب سرمایه‌گذاری نیست
- تلاش برای دولتی‌کردن دانشگاه آزاد می‌تواند مشکلات زیادی به‌وجود آورد
- گاهی ماجراجویی‌ها در سیاست‌خارجی مصرف داخلی و رای‌آوری دارد
- برخوردهای تند و سروصدا کردن در دنیا را مناسب نمی‌دانم
- مشکل ما بر سر افراط و تفریط هاست
- در هیچ کشوری فضای فرهنگی نمی‌تواند به‌طور آمرانه اداره شود
- جو دانشجویی به مساله کرامت انسانی و حقوق بشر حساس است
- رشد نخواهیم کرد مگر اینکه بزرگان کشور را فارغ از طبقه آنها پاس بداریم
- معتقد به رفع تبعیض بین زن و مرد هستم
- ملی مذهبی‌ها را به چشم خیانت نگاه نمی‌کنم
- تحریم دانشجویان یعنی اهانت به دانشگاه
- 270میلیارد دلار می‌توانست بخشی از عقب‌ماندگی ما را از بین ببرد
- مشکلات زیادی داریم لمل هیچ‌کدام غیرقابل جبران نیست
- تلاش می‌کنم اسیر رادیکالیسم آستانه انتخابات نشوم
- اگر مبارزه با فساد تبدیل به یک مساله تبلیغاتی شود جز طغیان فساد نتیجه‌ای ندارد
- وقتی دولت را تحویل دادم هیچ‌گونه بدهی نداشتیم

لینک به مطلب کامل در سایت کلمه

شرحي بر بيانيه حقوق شهروندی آقای كروبی


برخی پرسش‌ها درباره بیانیه حقوق شهروندی مطرح می‌شود، از جمله این پرسشها این است كه این موارد تا چه حد قابلیت اجرایی دارند؟ پاسخ به این پرسش به فهم بهتر ما از مفهوم مبارزه انتخاباتی و شعارهای آن كمك می‌كند. این بیانیه دو وجه دارد، یكی بحث احیای حقوق شهروندی و دیگر موضوع بسط این حقوق است. در توضیح احیای حقوق شهروندی به موضوع نادیده گرفته شدن حقوق موضوعه و فعلی اشاره شده است كه از آن به فقدان حاكمیت قانون یاد شده است. با توجه به این نكته می‌توان عناوین مطرح شده در بیانیه را به چند بخش تقسیم كرد.

1ـ بخشی از تضییع حقوق، با انتخاب نامزد مورد نظر بلافاصله بلافاصله امکان استیفا خواهد یافت. برای نمونه، لغو گزینش برای ادامه تحصیلات، حذف ستاره‌دار كردن دانشجویان، لغو دستورالعمل پذیرش بومی، تعیین كف برای پذیرش سهمیه‌ها، به نحوی كه مثلاً نفر چند هزارم كنكور در رشته برق دانشكده صنعتی شریف پذیرفته نشود، بهبود دسترسی به اینترنت و شفافیت و اطلاع‌رسانی و بسیاری از موارد دیگر.

2ـ بخشی از تضییع حقوق به طور مستقیم به قوه مجریه ربطی ندارد، اما قوه مجریه و شخص رییس جمهور می‌تواند با اقداماتی مانع از تضییع این موارد شود یا حداقل آنها را تعدیل كند. این اقدامات می‌تواند شامل موضع‌گیری تبلیغاتی، استفاده از ابزارهای دولتی، و نیز تأسیس نهادی مثل هیأت پیگیری نظارت و اجرای قانون اساسی باشد.

3ـ بخشی از تضییع حقوق را می‌توان به طور غیر مستقیم كاهش داد، به عبارت دیگر از طریق تقویت و حمایت از نهادها و عواملی كه به تحكیم حاكمیت قانون منجر می‌شود، مثل تقویت نهادهای مدنی (احزاب، انجمن‌ها، مطبوعات و...) از جمله این موارد است. التزام و تعهد و تقید به حاكمیت قانون مستلزم انجام اینگونه اقدامات است.

4ـ در خصوص بسط حقوق شهروندی هم می‌توان بخشی را از خلال اقدامات دولتی و با تكیه بر اختیارات و ابزار دولتی انجام داد، و برخی را نیز با ارایه لایحه به مجلس و نیز حمایت تبلیغی و عملی از زمینه‌هایی كه منجر به این بسط حقوق می‌شود پیگیری نمود. مثلاً درباره حقوق زنان، اگر دولت زمینه را برای حمایت از سازماندهی و تشكیلات‌یابی زنان فراهم كند، زنان خودشان بهتر قادرند كه مطالبات خویش را منعكس كرده و به تصویب برسانند. در سال گذشته یكی از معدود خواسته‌های آنان كه اصلاح حقوق ارث بود، در نهایت تصویب شد، اما این مسأله با مشاركت و فعالیت مستقیم خود زنان به ثمر رسید، بنابراین فراهم كردن زمینه برای بسط چنین مشاركتی بیش از هر چیز اهمیت دارد. در عین حال دولت می‌تواند با ارایه لوایح به مجلس و نیز تغییراتی در نظام اجرایی خود، این حقوق را بسط دهد، این قاعده برای كلیه موارد مذكور در بیانیه نیز صادق است.

5ـ بخشی از نكات مطرح شده در بیانیه، صرفاً و فعلاً در حد طرح بحث است، و حتی طرح بحث آن هم اهمیت دارد. مواردی كه به اصلاح قانون اساسی مربوط می‌شود از این جمله است. موضوعی كه به صورت تابو تلقی شده و همه هم می‌دانند كه با گذشت 20 سال از آخرین اصلاحات انجام شده در آن، باز هم نیازمند به روز شدن است، بویژه در زمینه رفع تعارضات و نیز موضوعاتی از قبیل حدود و اختیارات شوراها و اختیارات منطقه‌ای، اصل 44 و لغو انحصار رسانه شنید‌اری و دیداری از این جمله‌اند اما تا کنون کمتر کسی از افراد در این سطح حاضر به بیان این نکته شده است. قرار نیست كه این كار بلافاصله پس از رییس جمهور شدن اجرا شود، زیرا از یك سو در اختیار شخص رییس جمهور نیست، و از سوی دیگر با مقاومت هم مواجه می‌شود. اما بودون چنین شعارهایی از یك سو معرف گرایش نامزد ریاست جمهوری است كه آشنایی با این گرایش بسیار مهم بوده و هر رأی‌دهنده‌ای علاقه‌مند است كه از آن مطلع باشد و از سوی دیگر نفس بیان آن، بویژه از منظر نامزد ریاست جمهوری می‌تواند به فضاسازی مناسب برای ارتقای سطح مطالبات و اندیشه سیاسی جامعه منجر شود. به عنوان نمونه مواردی كه از سوی آقایان موسوی و كروبی درباره گشت‌های انتظامی مطرح شد، حتی اگر در حدود اختیارات آنان نباشد، دو نتیجه مهم داشت، از یك سو نشان داد كه این سیاست مورد حمایت و موافقت نامزدهای رییس جمهور نیست و چنین گرایشی برای کسب رای هم که باشد معرف رای آوری این دیدگاه و در نتیجه نامطلوب بودن آن در منظر افکار عمومی است و همین نکته موجب تضعیف این رفتارها می شود؛ و از سوی دیگر هم بیان این مساله ابعاد اجتماعی و سیاسی پیدا كرد، به طوری كه مسئولین ذی‌ربط را به واكنش وادار نمود.

اگر بخواهم مجموعه موجود در بیانیه حقوق شهروندی را در یك طبقه‌بندی كلی قرار دهم می‌توان آن را حدوداً به چهار بخش تقسیم كرد. حداقل 30 درصد موارد آن به گونه‌ای است كه دولت مستقیماً می‌تواند آنها را اجرا كند یا به نحو چشمگیری بر اجرای آنها تأثیر بگذارد. حدوداً 30 درصد هم به نحوی است كه دولت می‌تواند به طور نسبی آنها را بهبود بخشد و زمینه را برای تحقق آنها فراهم كند، حدوداً 20 درصد موارد هم به گونه‌ای است كه دولت باید مقدمات اجرای آنها را فراهم كرده و این زمینه ها را تقویت كند و 20 درصد باقیمانده هم در سطح تبلیغاتی و معرف گرایش عمومی است كه می‌باید همراهی دیگران را به آن جلب كند.

کپی شده از +

۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

مخالفت با طلاق دختر 8 ساله

به علت انتخابات می خواستم مدتی به نقد دین نپردازم ولی متاسفانه امکان پذیر نیست!

وقتی می گوییم بعضی مسلمانان با دختر 9 ساله ( آن هم 9 سال قمری ) ازدواج می کنند نگویید که این موضوع مربوط به گذشته است! یا اینکه دختر 9 ساله ی عرب به اندازه ی دختر 18 ساله ی ماست!

از نظر من این موارد ازدواج نیستند و تجاوز جنسی به کودک محسوب می شوند. زیرا کودک 9 ساله هیچ درکی از ازدواج ندارد

وقتی محمد 57 ساله با دختر 9 ساله ازدواج می کند و همچنین دختر 9 ساله ی خود را شوهر می دهد. به نظر شما پیروانش باید چه کنند؟
به هر حال پست زیر را بخوانید و قضاوت کنید.



مخالفت قاضی سعودی با طلاق دختر 8 ساله
مخالفت مجدد یك قاضی عربستان با طلاق یك دختر بچه هشت ساله موجب اعتراض مدافعان حقوق زنان و کودکان در این کشور شد .

به گزارش شبکه خبر ، شوهر این کودک ، 47 ساله است . این دومین بار است که دادگاه با طلاق این کودک مخالفت می کند . وكیل مادر این دختر گفت : دخترش هنوز با او زندگی می كند و نمی داند با یک یك مرد 47 ساله ازدواج کرده است . مادر این کودک نیز تصادفی از ازدواج دخترش اطلاع یافته است . ظاهرا این ازدواج را یكی دیگر از اعضای خانواده به صورت پنهانی ترتیب داده است .

قاضي شيخ حبيب الحبيب متذكر شده كه اين دختر وقتي به سن بلوغ رسيد مي تواند تقاضاي طلاق را به دادگاه ارائه كند و مادر وي به دليل اينكه قيم قانوني وي نيست حق اينكار را ندارد. پدر اين دختر 8 ساله كه قيم قانوني اوست مقدمات ازدواج دخترش را با دوست نزديك 47 ساله اش فراهم كرده است. در اولين دادگاه اين كودك كه به درخواست مادر و وكيل او برگزار شد , قاضي با درخواست طلاق موافقت نكرد و فقط به شوهر 47 ساله اين دختر الزام كرد كه تعهد نامه ايي را امضا كند كه تا زماني كه اين كودك هشت ساله به بلوغ نرسيده , از سكس با او خودداري كند و قاضي همچنين متذكر گرديد كه دختر 8 ساله بعد از رسيدن به سن بلوغ مي تواند به تنهايي تقاضاي طلاق خود را از شوهرش به دادگاه ارائه دهد.

صندوق كودكان سازمان ملل یونیسف نیز با صدور بیانیه ای در این باره ابراز نگرانی و مخالفت خود را با ازدواج كودكان در هر شرایطی اعلا م كرده است . یكی ازبستگان این دختربچه عربستانی گفته است قرار است دادگاه تجدیدنظر مجددا تا چند هفته دیگر به این پرونده رسیدگی كند.

کپی شده از +
+

۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

اندر حکایت توزيع سيب زمينی مفتی!



مقدار بسیاری سیب‌زمینی به صورت رایگان در نقاط گوناگون كشور، میان مردم توزیع شده و هنوز هیچ مقام مسئولی درباره این موضوع توضیحی نداده است.

هفته گذشته نیز یكی از كاندیداهای ریاست‌جمهوری، در مصاحبه مطبوعاتی خود، با اشاره به پرهیز ستاد وی از تبلیغات نادرست به همین موضوع اشاره نمود و اظهار داشت: ما سیب‌زمینی برای توزیع رایگان میان مردم و جلب آرای آنها نداریم.

همچنین به تازگی برخی كاربران «تابناك» از توزیع سیب‌زمینی در اصفهان، آن هم همزمان با سفر رئیس‌جمهور به این شهر گزارش داده‌اند كه به ظاهر بسیاری از این سیب‌زمینی‌ها هم با وقوع بارندگی از بین رفته و یا در زیر چرخ خودرو‌ها نابود شده‌اند.

حال این پرسش مطرح است که مسئولان اجرایی اين طرح، صرفنظر از بدسلیقگی آنها كه با اين ترتيب نمي توانند این محصول را به دست افراد نیازمند برسانند، و بی‌توجهی آنها به نزدیكی روزهای انتخابات و سفر ریاست محترم جمهوری به آن شهر - كه مسلما مورد تاييد مقامات عالي دولت هم نمي باشد - اسراف صورت گرفته در این برنامه را آن هم در طلیعه سالی كه مقام معظم رهبری آن را «سال اصلاح الگوی مصرف» نامیده‌اند، چگونه توجیه خواهند کرد؟

تابناک +

۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

چهار شنبه سوری، نوروز 88 و سیزده بدر



سال نو را به همه ی فارسی زبانان، مخصوصا خوانندگان این وبلاگ تبریک می گویم! و سالی سرشاز از موفقیت و پیشرفت را برای همگی آرزومندم.

امسال هم با تاخیر سال نو رو تو وبلاگم تبریک گفتم. انگار همین چند روز پیش بود که سال 87 رو تو وبلاگم تبریک نگفته بودم و بعد از تعطیلات تونستم پست بنویسم، چه زود گذشت!

۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

ورود به انتخابات از کدام منظر؟


قبل از هر چیز سال نو را به همه ی دوستان تبریک می گویم. با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و اهمیت این انتخابات در آینده ی کشورمان، طی دو ماه آینده فضای وبلاگ من نیز همچون بسیاری از وبلاگ ها انتخاباتی خواهد بود.

آقای عباس عبدی در وب سایتشان تحلیلی در مورد انتخابات انجام داده اند، به علت طولانی بودن مطالب ایشان من تنها قسمتی از آن را در وبلاگم قرار می دهم که امیدوارم مفید واقع شود.



ورود به انتخابات از کدام منظر؟

...
1- شروع بحث از انتخابات بی فایده و انحرافی است و مثمر ثمر نخواهد بود. قبل از ورود به بحث انتخابات باید تحلیلی کلی از اهداف راهبردی و مرحله ای خود ارایه کرد و سپس توصیفی از وضع کلان کشور ارایه نمود و در پی آن بهترین شیوه ها را برای تحقق این اهداف در شرایط موجود توضیح داد . این شیوه ها باید نقطه تلاقی و بهینه "مطلوبترین" و "ممکن ترین" ها باشد . متاسفانه در ایران بسیاری از تحلیلگران و فعالان سیاسی به مشخصه امکان پذیر بودن اهداف خود توجهی نمی کنند ، و صرفا به بیان موضوعاتی انتزاعی و بظاهر مطلوب و بدون امکان عملی بودن آن بسنده می نمایند. بنابر این ابتدا از اهداف خود باید سخن گفت.


2- هدف ما چیست؟ مخاطب من در این نوشته کسانی است که با فصل مشترک اهداف بیان شده در این بند موافق هستند . هدف مشترک رسیدن به جامعه ای توسعه یافته و با ثبات که مردم آن در تامین نیازمندی های ضروری خود ناتوان نباشند و از حداقل رفاه و آسایش (مادی و معنوی) برخوردار بوده و هر کسی برای رسیدن به اهداف مشروع شخصی خود آزادی عمل داشته باشد و همه افراد در ذیل دولتی واحد از حقوق برابر و مساوی برخوردار باشند. جامعه ای که ناهنجاری های آن کمتر شود و احساس عدالت و آرامش در آن مشهود باشد ؛ رذایل و پستی ها چون دروغ ، ریا ،زهد فروشی ، فساد و... اگر کم نمی شود حداقل بیشتر نشود و تبعیضات مختلف میان اقوام و اقلیت ها بر حسب جنسیت و زبان و مذهب ... برداشته یا حداقل در مسیر تعدیل قرار گیرد.این مجموعه اهداف را می توان با تسامح در ذیل عنوان دمکراتیزاسیون تعریف کرد . بدین معنا که در ایران به دلایل متعددی که موضوع بحث این نوشته نیست ، تحقق این اهداف منوط به پیشرفت دمکراتیزاسیون است. بسط آزادی ها ، حاکمیت قانون ، افزایش مشارکت ، رشد و گسترش نهادهای مدنی و پاسخگو شدن قدرت ، شفافیت سیاسی ، استقلال قضایی ، از میان رفتن استقلال حکومت از مردم و....ابعاد این موضوع و هدف محوری هستند . اما در تحقق این موضوعات چند مساله را باید در نظر داشت.


...
با این توضیح معتقدم که تاکید کردن بر وحدت این دو نامزد (کروبی و موسوی) به لحاظ روانی خوب است اما نتیجه عملی در حال حاضر نخواهد داشت و مفید هم نیست و باید رسیدگی به آن را به روزهای بعد و نزدیک به انتخابات محول کرد .


8- با توجه به این نکات که بعضا مختصر هم شده است سیاست و رفتار مطلوب را در انتخابات چگونه می بینم ؟

الف) آقای خاتمی و طیف نزدیک به ایشان بر اساس بیانیه انصراف عمل کنند. شخص آقای خاتمی فعالیت و سخنرانی های گذشته را کم نکند و نشان دهد که برای تغییر دولت بیش از هز منفعت شخصی دیگر؛ اهمیت قائل است . وی می تواند با بیان اعتقادات و تحلیل های خود نقش معیار و راهنما را در طول دو ماه آینده برای مبارزات انتخاباتی دو نفر موجود بازی کند و مردم نیز با ارجاع به این معیارها به سنجش دو فرد حاضر بپردازند. وی حمایت از هر دو نامزد را در دستور کار قرار داده و حمایت نهایی و مشخص خود را به روزهای قبل از انتخابات احاله دهد. با این کار زمینه رقابت را میان دو نامزد موجود برای ارائه برنامه ها و شعارهای بهتر فراهم کند.

ب ) دو نامزد موجود و طرفداران آنان بدون قیدو شرط، از هر گونه مجادله و چالش پرهیز کنند و هرفرد یا گروهی که از ستادهای این دو نفر در این راه گام گذاشت به سرعت محکوم شود و عمل او جبران گردد.

ج ) هر دو نفر با تمام توان به رقابتی سالم و سازنده برای بیان مطالبات عمومی به یارگیری انتخاباتی بپردازند و به نقد کارنامه دولت فعلی و ارایه تصویری دقیق تر از برنامه و شعارهای خود بپردازند و عرصه عمومی را برای فعالیت سیاسی باز کنند . این دو باید درباره سلامت انتخابات تضمین های لازم را از حیث رفتار و موضعگیری خود بدهند و می توانند کمیته ای مشترک برای صیانت از آرا تشکیل دهند..

د) افراد طرفدار اصلاحات و تغییر و حتی وابستگان به احزاب و گروههای سیاسی بر حسب اولویت ها و سلایق و امکان حضور خود در ستادهای انتخاباتی و تبلیغاتی یکی از این دو نفر، فعال شوند و عملکرد آنان مکمل یکدیگر در نشاط سیاسی و تعمیق و تثبیت نهاد انتخابات عمل کند. به نظر من حمایت رسمی گروهها از هر کدام از این دو نفر، خطای دیگری است که فقط کلکسیون خطاهای قبلی را تکمیل می کند. گروههای اصلاح طلب در این مرحله از هر دو نفر حمایت کنند و آنان را نامزدهای درون جناحی تلقی کرده و اعضای خود را به حمایت از هر دو نامزد فرا خوانی کنند و حمایت نهایی و رسمی خود را در روزهای نزدیک به انتخابات به اقدامات این دو نامزد در جلب آرا و ارائه برنامه های مطلوب مشروط کنند.

ه ) مساله اصلی در دو ماه آینده رای آوری نیست ( گرچه این نکته بسیار مهم است ) مساله اصلی حضور انتخاباتی و بیان مطالبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بالابردن سطح آگاهی ها و مشارکت عمومی است .این هدف گذاری برای تثبیت نهاد انتخابات است به نحوی که راه مسالمت آمیز انتخابات برای ایجاد تحولات اصلاح طلبانه و عاری از خشونت همیشه باز باشد.

و ) مساله وحدت با هدف رای آوری فقط در 10 روز آخر مورد نظر قرار گیرد . بدین معنا که آیا وحدت دو نامزد در آن شرایط مفید به رای یکی از آنان هست یا خیر ؟
بدین منظور گروهی مورد توافق دو طرف تعیین شوند و بابررسی وضع جامعه به دو سوال پاسخ دهند . اول اینکه رای هر دو نامزد چقدر است؟ دوم این که کناره گیری فرد دارای رای کمتر چه نتیجه ای دارد؟ آیا آرای او به سبد نفر اول سرریز می شود؟ یا نه؛ ممکن است آرای او به نفع طرف مقابل واریز گردد؟ اگر حالت اول باشد باید به نفع دیگری کنار رفت اما در حالت دوم کناره گیری نه تنها مفید نیست که مضر هم هست .
شخصا بر اساس اطلاعاتی که از ستادهای این دو نامزد دارم فکر می کنم که آنان با رغبت و تحلیل معتقدند که باید به این رفتار، به دور از تنش در هر شرایطی ملتزم باشند، نه تنها دور از تنش بلکه رفتار دوستانه و هماهنگ را باید پیشه کنند. به نظر می رسد که پرونده هر سه نفر آقایان خاتمی کروبی و موسوی در این انتخابات به نحوی به یکدیگر گره خورده است .در پایان خرداد ماه امسال یا هر سه نفر پرونده شان بسته خواهد شد یا اینکه نه ؛ با قدرت و اعتبار بیشتری برای تغییر موازنه قوا به نفع بهبود و تغییر جامعه پا به عرصه دولت خواهند گذاشت .
به نظر من کسانی که سعی می کنند توپ را در زمین یکی از این سه تن بیندازند اشتباه می کنند . توپ به طور مساوی در وسط زمین هر سه نفر است . آنان نباید اجازه دهند که رفتارهای احساسی و کودکانه و نیز خوش خیالانه برخی طرفداران و اطرافیانشان در این روند تاثیر منفی بگذارند. دو ماه آینده را باید با متانت و درایت بیشتری راهبری کرد.


9- بر اساس این تحلیل شخصا می کوشم که در دو ماه آینده با کمک به آقای کروبی برای تحقق سه شعار محوری اش در بسط گفتمان و رفتار سیاسی توسعه گرایانه در جامعه مشارکت داشته باشیم . شعارهای "احیای برنامه ریزی" و "مردمی کردن درآمد نفتی" و "احیا و بسط حقوق عامه" در مقطع فعلی اهمیت محوری دارند و در کنار این شعارها بازسازی اعتماد مردم به مجموعه اصلاح طلبان افزایش مشارکت و حضور سیاسی مردم و تثبیت انتخابات به عنوان شیوه حل اختلافات هدفم از این مشارکت سیاسی است .
این کوششی است که تا ده روز یا یک هفته مانده به انتخابات از آن دفاع می کنم. اما از آن پس مساله رای آوری برای همه از جمله من نیز مهم خواهد بود . در نتیجه می کوشم که به دو سوال مندرج در بند " واو" پاسخ دهم و بر اساس این دو پاسخ اگر به این نتیجه رسیدم که انصراف یکی از دو نامزد (هرکدام) به نفع دیگری، در رای آوری نفر دیگر مثبت و مفید است بدون ذره ای تردید از این نتیجه تبعیت خواهم کرد در غیر این صورت ادامه حضور هر دو نفر تا پایان دور اول نه تنها ضرر ندارد که مفید هم هست و هر کدام که به دور دوم رفتند دیگری با تمام توان و کلیه امکانات و ستاد خود از او حمایت خواهد کرد.
...

کپی شده از +