به علت فیلتر، آدرس سایت را عوض نمودم، آدرس جدید:
www.ForFreeIR1.blogspot.com

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

متن کامل قطعنامه دفتر تحکیم وحدت: اولویت با کروبی است



دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور) در تاریخ یکم خرداد 88 با صدور قطع نامه پایانی نشست خود که هفته پیش در تهران برگزار گردید، از مهدی کروبی حمایت کرد.


«معتقدیم حضور یک دولت میانه رو که دست به سرکوب وسیع جامعه مدنی وجنبش های اجتماعی نزند و در عین حال خود را در جایگاه متولی جامعه مدنی و رهبری جنبش اجتماعی نبیند و تنها نقش یک دولت تسهیل گر را ایفا کند می تواند زمینه ساز رشد جامعه مدنی و گذار به دموکراسی شود»

«از سویی دیگر شکست احمدی نژاد ارزشی استراتژیک در بازدارندگی روند گسترش گرایش های میلیتاریستی و بیناد گرایانه در حاکمیت دارد که علاوه بر بعد ملی، پژواکی بین المللی نیز خواهد یافت.»

«از نظر ما تغییر مدیریت اجرایی کشور در جهت منافع ملی امری ضروری است و با تأکید بر بیانیه ۵۴ انجمن اسلامی عضو اتحادیه خواهان این هستیم که: “احمدی نژاد بایدبرود”»

«از نظر ما هیچ یک از کاندیداهای حاضر درصحنه، نمایندگان ایده آل افکار عمومی نبوده و تنها برخی از آنها را می توان کاندیدایی برای گذار از شرایط اضطراری و ایجاد تغییرات حداقلی دانست.»

«با توجه به گفتگوها و رایزنی اعضای دفتر تحکیم وحدت با کاندیداها، احزاب و گروه های حامی آنها و همچنین سایر احزاب و شخصیت های برجسته سیاسی و با در نظر گرفتن نظرات اکثریت انجمن های اسلامی عضو و نیز گزارش نهایی کمیته انتخابات اتحادیه و نهایتاً با استقبال از پاسخ آقای کروبی به نامه ارسالی به کاندیداها، ضمن احترام به آقای میرحسین موسوی اعلام می داریم از نظر ما برنامه ها و تیم اجرایی ایشان به مطالبات دفتر تحکیم وحدت نزدیک تر بوده و در این مرحله از انتخابات اولویت با آقای مهدی کروبی است

«درنهایت از هر دو کاندیدا و احزاب حامی و هواداران آنها نیز می خواهیم از هرگونه تخریب که سود آن نهایتاً به نفع اقتدارگرایان خواهد بود بپرهیزند.»




متن كامل اين بيانيه به شرح زير است :‌

«جامعه مدنی، مطالبه محوری، دولت پاسخگو»
قطعنامه پایانی نشست دفتر تحکیم وحدت


مقدمه

نشست سراسری انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) در تاریخ ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در شرایطی برگزار شد که عباس حکیم زاده دبیر سیاسی این اتحادیه و چند تن دیگر از اعضاء آن همچنان در بازداشت به سر می برند و اخبار نگران کننده ای از وضعیت آنها در زندان به گوش می رسد.


برگزاری موفقیت آمیز این نشست پس از زمستان سرد جنبش دانشجویی و در شرایطی که کیهان و کیهان نشینان همه تلاش خود را برای تضعیف بزرگترین اتحادیه دانشجویی منتقد و دموکراسی خواه به کار برده بودند، موجب دلگرمی فعالان جنبش دانشجویی گردید.


در این نشست چهره های مختلف سیاسی و مدنی به ارائه دیدگاه ها و نظرات خود پیرامون انتخابات ریاست جمهوری دهم پرداخته و در نهایت با بحث و بررسی اعضاء شورای عمومی تصمیمات لازم برای نوع مواجهه دفتر تحکیم وحدت با انتخابات اتخاذ گردید.


گام های پیشین: از تحریم تا مشارکت انتقادی

ورود دفتر تحکیم وحدت به بحث انتخابات دهم ریاست جمهوری از نشست آبان ۸۷ این اتحادیه کلید خورد. در این نشست اعضاء اتحادیه پس از بحث و بررسی جوانب مختلف تصمیم به مشارکت انتقادی در فرآیند انتخابات گرفتند و بر همین اساس واحد سیاسی دفتر تحکیم وحدت با تشکیل کمیته ای ویژه به بررسی مسأله انتخابات و گفتگو با صاحبنظران سیاسی پرداخت. نتیجه ۳ ماه کار فشرده واحد سیاسی، شورای مرکزی و نیز انجمن های اسلامی دانشگاه های سراسی کشور دراسفند ۱۳۸۷ به صورت بیانیه ای مفصل همراه با ۴ ضمیمه منتشر و در اختیار افکار عمومی قرار گرفت.


این بیانیه در ۴ ضمیمه خود به ترتیب به نقد عملکرد ۸ ساله اصلاح طلبان در قدرت، بررسی تحریم به عنوان یک استراتژی در انتخابات ۸۴، تحلیل شرایط کلی انتخابات و نیز طرح اولیه مطالبات دفتر تحکیم وحدت پرداخت و ۴ محور زیر را به عنوان دستور کار آتی اتحادیه اعلام نمود:


۱.تأکید بر انتخابات آزاد و سالم
۲.تأکید بر مطالبه محوری
۳.ادامه گفتگوی انتقادی
۴.پرهیز از فضای احساسی و هیجانی کاذب


اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در اواخر فروردین سال جاری با انتشار متن کامل مطالبات اتحادیه از کاندیداهای ریاست جمهوری در ۲ سرفصل مطالبات دانشگاهی و مطالبات کلان سیاسی، اجتماعی وارد فاز گفتگو و رایزنی با کاندیداهای نزدیک به جریان اصلاحات شدند که در این میان دیدار با مهدی کروبی انجام شد و دیدار با میرحسین موسوی به دلایل نامعلوم میسر نگردید.


سرانجام در تاریخ ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت با برگزاری نشست شورای عمومی و ارائه گزارش کمیته انتخابات گام آخر در تصمیم گیری دفتر تحکیم وحدت برداشته شد و مقرر گردید تا پس از ارسال نامه ای به ۲ کاندیدا و درخواست اظهارنظر صریح پیرامون مطالبات فعالان دانشجویی تصمیم نهایی گرفته شود که این تصمیم به شرح زیر اعلام می شود:


۱- تأکید بر نگاه حداقلی و تاکتیکی به انتخابات

همچون سالهای اخیر بر این باوریم که اصلاحات انتخابات محور، که نقش مردم را تنها به حضور در پای صندوق های رأی محدود می کند، به دلیل موانع ساختاری راهگشای مسیر دموکراسی، توسعه و حقوق بشر نخواهد بود و راهبرد مناسب برای عبور از بن بست فعلی را اصلاحات جامعه محور با تکیه بر جنبش های اجتماعی و نهادهای مدنی می دانیم. با این حال معتقدیم حضور یک دولت میانه رو که دست به سرکوب وسیع جامعه مدنی وجنبش های اجتماعی نزند و در عین حال خود را در جایگاه متولی جامعه مدنی و رهبری جنبش اجتماعی نبیند و تنها نقش یک دولت تسهیل گر را ایفا کند می تواند زمینه ساز رشد جامعه مدنی و گذار به دموکراسی شود. بنابراین ضرورتاً نگاه به انتخابات یک نگاه حداقلی بوده و کمک به حضور نیروهای میانه رو در دولت را به عنوان یک تاکتیک برای راهبرد اصلاحات جامعه محور می دانیم.


در نگاهی واقع بینانه پیروزی اصلاح طلبان درانتخابات آتی به معنای شکل گیری دموکراسی پایدار و حل همه جانبه معضلات کشور نیست ، بلکه این استعداد را دارد تا با باز کردن نسبی فضای سیاسی ، از فشار های موجود بر نیروهای جامعه مدنی بکاهد و بدین ترتیب فضا را برای رشد و تجدید سازمان انها هموار کند.


۲- توجه به ضرورت تغییر

اگر چه دولت و سایر نهادهای انتخابی در ساختار حاکمیت ایران تنها بخش کوچکی از قدرت را در دست دارند و بخش بزرگتر در اختیار نهادهای انتصابی است، با این حال حضور ۴ ساله محمود احمدی نژاد در رأس دولت نشان داد که یک اقتدارگرای تمام عیار با همین درصد کوچک از قدرت می تواند شریانهای حیاتی جامعه مدنی و فعالین سیاسی منتقد را یک به یک قطع کند و با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه در عرصه بین الملل و بی توجهی به نظرات کارشناسان درحوزه اقتصاد، کشور را در لبه پرتگاه قرار دهد و البته که این شرایط پیش از آنکه به ضرر حاکمیت باشد زندگی را برای مردم سخت تر می کند. گسترش روزافزون فساد و قانون گریزی از سوی دولت باعث افزایش بی اعتمادی وافزایش شکاف دولت ملت گردیده و روحیه ماجراجویی و عقل ستیزی حاکم در سیاست خارجی به افزایش بی اعتباری در صحنه بین المللی منجر شده است.


از سویی دیگر شکست احمدی نژاد ارزشی استراتژیک در بازدارندگی روند گسترش گرایش های میلیتاریستی و بیناد گرایانه در حاکمیت دارد که علاوه بر بعد ملی، پژواکی بین المللی نیز خواهد یافت. اینک انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران صرفنظر از اینکه با معیار های انتخابات آزاد، منصفانه و موثر تعارض بنیادین دارد، به بستری برای رویارویی مدافعان و دشمنان دموکراسی ، حقوق بشر، خرد گرایی و میانه روی در سطح جهانی تبدیل شده است. همچنین این شکست، عزم و اراده ملی در مخالفت با برنامه ساختار قدرت در بلا موضوع کردن انتخابات و تعطیلی کامل بعد جمهوریت نظام را نیز به نمایش می گذارد.


بنابراین از نظر ما تغییر مدیریت اجرایی کشور در جهت منافع ملی امری ضروری است و با تأکید بر بیانیه ۵۴ انجمن اسلامی عضو اتحادیه خواهان این هستیم که: “احمدی نژاد بایدبرود”


۳- مطالبه محوری به جای رأی آوری

برخورد مطالبه محور با انتخابات که نخستین بار توسط فعالان این اتحادیه در آبان ۸۷ مطرح گردید، امروز تبدیل به گفتمان غالب جنبش های اجتماعی و جامعه مدنی و حتی تشکل های سیاسی شده است. از نظر ما مطالبه محوری راهکاری مناسب برای فرار از دوگانه همیشگی تحریم یا مشارکت بی قید و شرط بوده و می تواند به شیوه ای دقیق تر تصمیم به تحریم یا مشارکت انتقادی را منجر شود. از سوی دیگر با درس گیری از انتخابات ۲ خرداد ۷۶، مطالبه محوری با عبور از شخص محوری سبب تنظیم صحیح رابطه ی جامعه مدنی و احزاب و گروه های سیاسی که برای حضور در قدرت با یکدیگر رقابت می کنند خواهد شد. دراین رابطه دو طرفه ما فعالان جامعه مدنی با طرح مطالبات خود تلاش می کنیم تا دولت را پاسخگو کرده و کاندیداها با اعلام تعهد به مطالبات در جهت جلب آرای ما تلاش می کنند. بدیهی است پیروزی کاندیدای نزدیک تر به مطالبات جامعه مدنی موجب تثبیت این رابطه خواهد شد.


از نظر ما حضور هر دو کاندیدای نزدیک به جریان اصلاحات در مرحله اول انتخابات سبب می شود تا با جمع آوری آرای اقشار مختلف و بالا رفتن میزان مشارکت مردم، احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات بیشتر شود. بنابراین می بایست هر جریان اجتماعی در این مرحله کاندیدای نزدیک تر به خود را مشخص کرده و به او رأی دهد و در مرحله دوم همه آنها پشت سر رقیب احمدی نژاد بسیج شوند. بدین سبب در این مرحله شیوه مناسب برای مقایسه کاندیداها را پاسخ آنها به مطالبات و نه احتمال رأی آوری بیشتر قرار دادیم.


لازم به ذکر است کمیته انتخابات دفتر تحکیم وحدت با تحلیل محتوای گفتمان دو کاندیدا و بررسی سخنرانی ها و بیانیه های آنها و نیز سنجش وزن و احتمال تحقق مطالبات از طریق نظرسنجی از اعضای شورای عمومی به شیوه ای علمی اقدام به مقایسه ۲ کاندیدا نموده است که گزارشهای آن در روزهای آینده منتشر خواهد شد.


۴- کاندیدای اضطراری و نه کاندیدای ایده آل

در یک انتخابات آزاد در نظام های پایبند به دموکراسی مردم از طریق رأی دادن می توانند آزادانه کاندیدایی را برگزینند که به طور کامل نماینده افکار عمومی خواهد بود.


این نکته مشخص است که در ایران به دلیل وجود نهادی مانند شورای نگهبان که حتی عملکرد تنگ نظرانه آن فراتر از قانون اساسی است، بخش بزرگی از جامعه نمی تواند سخنگویان واقعی خود را در میدان رقابت ببیند. از نظر ما هیچ یک از کاندیداهای حاضر درصحنه، نمایندگان ایده آل افکار عمومی نبوده و تنها برخی از آنها را می توان کاندیدایی برای گذار از شرایط اضطراری و ایجاد تغییرات حداقلی دانست.


در این میان آنچه مهم است ضرورت حفظ هویت مستقل و متمایز نیروهای جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی از جناح های میانه رو و اصلاح طلبان حکومتی است به گونه ای که کاندیداهای اصلاح طلب حداکثر در قامت بخش میانه روی قدرت مورد توجه قرار گیرند نه به عنوان رهبران جنبش اجتماعی و یا متولی جامعه مدنی.


۵- نگرانی نسبت به سلامت انتخابات

متأسفانه برخی اخبار و شواهد حاکی از آن است که نمی توان چندان نسبت به سلامت انتخابات امیدوار بود. لغو برنامه کاندیداهای منتقد، توقیف نشریات آنها، برخورد جانبدارانه صدا و سیما، ورود رسمی نظامیان به بحث انتخابات و تجربه انتخابات چند سال اخیر همگی نشان دهنده این است که گروهی عزم جدی برای انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد حتی به قیمت جابجایی آرای مردم نموده اند.
از همه کاندیداها و هواداران آنها می خواهیم تا برنامه ای جدی برای صیانت آراء مردم داشته باشند و در صورت بروز تقلب اکتفا به شکایت به خدا نکرده و دست به اعتراضات عملی بزنند. از فعالین دانشجویی نیز می خواهیم تا به صورت نیروهای داوطلب به همکاری با “کمیته صیانت از آراء” بپردازند.


جمع بندی:

با توجه به گفتگوها و رایزنی اعضای دفتر تحکیم وحدت با کاندیداها، احزاب و گروه های حامی آنها و همچنین سایر احزاب و شخصیت های برجسته سیاسی و با در نظر گرفتن نظرات اکثریت انجمن های اسلامی عضو و نیز گزارش نهایی کمیته انتخابات اتحادیه و نهایتاً با استقبال از پاسخ آقای کروبی به نامه ارسالی به کاندیداها، ضمن احترام به آقای میرحسین موسوی اعلام می داریم از نظر ما برنامه ها و تیم اجرایی ایشان به مطالبات دفتر تحکیم وحدت نزدیک تر بوده و در این مرحله از انتخابات اولویت با آقای مهدی کروبی است.


امیدواریم که ایشان با پایبندی به تعهدات شان در پیگیری مطالبات مطرح شده، در عرصه ریاست جمهوری نیز پذیرای نقد جریان دانشجویی نسبت به امور مختلف کشور باشند.


درنهایت از هر دو کاندیدا و احزاب حامی و هواداران آنها نیز می خواهیم از هرگونه تخریب که سود آن نهایتاً به نفع اقتدارگرایان خواهد بود بپرهیزند.


اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور
دفتر تحکیم وحدت
اول خرداد ۱۳۸۸


جدول کامل پخش برنامه های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما

با کلیک بروی عکس، آن را با سایز اصلیش مشاهده کنید.



عصر روز چهارشنبه مراسم قرعه‌کشی برنامه‌های مناظره و تبلیغات نامزدها هم ‌زمان با اعلام رسمی اسامی نامزدها از سوی وزارت کشور انجام شد و در این مراسم قرار بر این شد که چهار رنگ زرد، سبز، آبی و قرمز قرعه‌کشی شوند تا هر کدام به عنوان رنگ یکی از کاندیداها در جدول برنامه‌ها گذاشته شود.
از نکات جالب توجه این قرعه کشی مشخص شدن رنگ سبز برای موسوی که نماد حامیانش است و همچنین رنگ قرمز برای احمدی نژاد!


* جمعه 1 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما میرحسین موسوی

* شنبه 2 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما محسن رضایی

* یك‌شنبه 3 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما مهدی كروبی

* دوشنبه 4 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 45 دقیقه‌ای با دوربین شبكه یك سیما محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه میرحسین موسوی

* سه شنبه 5 خردادماه
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان مهدی كروبی

* چهارشنبه 6 خردادماه
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر محسن رضایی
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه محمود احمدی نژاد

* پنج شنبه 7 خردادماه
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما مهدی كروبی

* جمعه 8 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه محسن رضایی

* شنبه 9 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما میرحسین موسوی

* یك‌شنبه 10 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما محسن رضایی
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر محمود احمدی نژاد
- پاسخ به پرسش ایرانیان خارج از كشور از شبكه جام جم به مدت 60 دقیقه مهدی كروبی

* دوشنبه 11 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند یك از شبكه اول سیما مهدی كروبی
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما محسن رضایی

* سه شنبه 12 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان مهدی كروبی و محسن رضایی
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان میرحسین موسوی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم محسن رضایی

* چهارشنبه 13 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی

* پنج شنبه 14 خردادماه
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محسن رضایی و میرحسین موسوی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم محمود احمدی نژاد

* جمعه 15 خردادماه
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما محمود احمدی نژاد
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان محسن رضایی
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر میرحسین موسوی

* شنبه 16 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند دو از شبكه یك سیما مهدی كروبی
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان محمود احمدی نژاد و مهدی كروبی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم میرحسین موسوی

* یك‌شنبه 17 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما محمود احمدی نژاد
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان میرحسین موسوی و مهدی كروبی

* دوشنبه 18 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما میرحسین موسوی
- ساعت 22:30 برنامه 90 دقیقه‌ای مناظره شبكه سوم سیما میان احمدی نژاد و محسن رضایی
- مستند 30 دقیقه‌ای شبكه جهانی جام‌جم مهدی كروبی

* سه شنبه 19 خردادماه
- ساعت 21:45 برنامه 30 دقیقه‌ای مستند2 از شبكه یك سیما محسن رضایی
- ساعت 22:45 برنامه گفتگوی ویژه خبری 45 دقیقه از شبكه دو سیما میرحسین موسوی
- ساعت 18:30 برنامه 60 دقیقه‌ای شبكه 4 سیما پاسخ به پرسش كارشناسان محمود احمدی نژاد
- ساعت 19:30 برنامه 30 دقیقه‌ای گفتگو از شبكه خبر مهدی كروبی


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

پيش بینی بحران، از 142 سال قبل



مقاله زیر از مسعود بهنود با عنوان "اعتباری که رهروان می بخشند" در روزنامه اعتماد (یک شنبه 27 اردیبهشت 88) چاپ شد ولی به دلایلی من ترجیح دادم عنوان آن را تغییر داده و در وبلاگم منتشر نمایم.
کارل مارکس: «سرمايه داران بزرگ تا طبقه کارگر را به خريد کالاهاي مصرفي گران قيمت، خانه و تجهيزات تکنولوژيک معتاد کنند، به آنها فشار مي آورند تا از بانک ها وام و اعتبار بگيرند و بدهکار شوند. تا جايي که اين بدهي ها ديگر پرداختني نخواهد بود. آنگاه اعتبارهاي سوخت شده بانک ها را به سوي ورشکستگي مي برد و چاره يي نمي ماند جز ملي کردن آنها.»


مسعود بهنود: يک نامه در صندوق پستي دنياي مجازي افتاد عنوانش بود «پيش بيني بحران، از 142 سال قبل». مقصود بحران همه گير اقتصاد غرب است، بحران اعتباري، بحراني که پايه پول و اقتصاد و ليبراليسم و مبناي تفکر کينزي را لرزانده است. بحراني که ابعاد وحشتناکش مي گويند هنوز ظاهر نشده، اما خواب از مردم غرب ربوده است.

مردمي که تا به حال خود را سرزنش مي کردند که چرا دو سال قبل به هشدار نوريل روبيني - مشهور به دکتر دووم - بزرگ شده تهران و درس خوانده در معتبرترين دانشگاه هاي اقتصاد و يکي از چهار اقتصاددان بزرگ امروز جهان عنايت نکردند. و ندانستند که خانه سست و بي بنيان است و هر آن فروريختني. خانه عنکبوت است.

اي ميل خبر مي دهد 142 سال قبل هم يکي ديگر پيش بيني کرده بود بحران را. کارل مارکس. و جمله يي نقل شده از کتاب کاپيتال مارکس.

«سرمايه داران بزرگ تا طبقه کارگر را به خريد کالاهاي مصرفي گران قيمت، خانه و تجهيزات تکنولوژيک معتاد کنند، به آنها فشار مي آورند تا از بانک ها وام و اعتبار بگيرند و بدهکار شوند. تا جايي که اين بدهي ها ديگر پرداختني نخواهد بود. آنگاه اعتبارهاي سوخت شده بانک ها را به سوي ورشکستگي مي برد و چاره يي نمي ماند جز ملي کردن آنها.»

خواندن جمله يي چنين آه از نهاد هر کس برمي آورد. پس مرد بزرگ کارل مارکس گفته بود. 142 سال پيش گفته بود و ديده بود پايان کار را. اما چندان که اين نامه الکترونيکي در فضاي مجازي مي چرخد حيرت ها چندان نمي پايد و ندا درمي آيد کلمات و تعبيراتي مانند «کالاهاي مصرفي گران قيمت» يا «تکنولوژي» متعلق به نيمه دوم قرن بيستم است نه از قرن نوزدهم که مارکس در آن زيست. کشف مي شود اين ترجمه ساختگي کار کساني در سيبري 2008 است نه لندن سال 1867. پس مجله هفتگي تايمز لندن هم خوشمزگي مي کند که «بحران را نه نوسترا داموس نه کارل مارکس و نه گرچو مارکس و نه هارپو و نه حتي چيکو پيش نديده بودند». ديگري نظر مي دهد که «مرد ريشو اگر پيشگويي مي دانست چرا فروپاشي بلوک شرق و ممالکي با نظام هاي مارکسيستي را نديده بود.»

در اين ميانه يک ايراني هم نظري داد. نوشت؛ حتي اگر آن کلمات بديع قرن بيستمي حذف شود به گفته کساني به بزرگي کينز غپيام آور اقتصاد آزادف باز هم مارکس آدم بزرگي است و کاپيتال اولين اثر برجسته در اقتصاد مدرن. حتي اگر گولاک و اردوگاه هاي سيبري و قره قوم صدها برابر از اينکه هستند بزرگ تر شوند و هولوکاست به فراموشي سپرده شود. حتي اگر بنويسند و ثابت کنند استالين چند برابر کشتار هيتلر و چنگيز و مغول آدم کشته است.

جهان را مردان تفکر ساخته اند و مارکس تنها متفکري نيست که دستاورد تفکراتش وسيله قدرت طلبان شده است. آنقدر شده است که بازي استاليني چيزي از بزرگي مرداني که انديشيدند و انديشيدن را ياد نسل ها دادند، نمي کاهد. حتي مي توان از زبان مارکس و انگلس گفت گرم يادآوري يا نه، من از يادت نمي کاهم. چنان که تاکنون جهان سرمايه داري بارها و بارها خبر از دفن مارکس داده است. هميشه رونق اقتصادي غرب مصادف بوده است با برگزاري مراسم تشييع جنازه مارکس. اما چندي نگذشته خواب شان پريشان شده است چون به صدايي دريافته اند از پشت شمشادهاي براندنبورگ مرد ريشويي با دست هاي کوچک و مغز بزرگ دارد راه مي رود.

به نوشته آن ايراني مردان بزرگ جهان، آنها که تمدن ها را ساخته اند کمتر بخت آن داشته اند در به اجرا درآمدن پندارهايشان دخالت کنند. بيشترين حاصل انديشه شان فرصت قدرت مداري کساني شده که درک و فهم درستي از آنها نداشته اند. ميراث بيشتر مردان تمدن ساز روزگاراني در دستان کوچک آدم هايي قرار گرفته است با زبان هاي دراز. تنها ميراث شاه اسماعيل نابغه نبود که به دست شاه سلطان حسين تاجي شد و بر موهاي فرفري و خاک گرفته محمود قلزائي گذاشته شد.

اگر پوستين مارکس تن پوش اروپاي صنعتي شده بود و لنين آن را بر دوش نمي انداخت به قلب موژيک ها در يخبندان دهقاني روسيه نمي برد، اگر ميراث آن مغز بزرگ در ملي گرايي آن گرجي قدرت مدار ضرب نمي شد و از آن سلطنت مطلقه يي به نام ديکتاتوري پرولتاريا به وجود نمي آمد. و اگر چنان ها نمي شد چه بسا جهان امروز جهاني ديگر بود. آرمانخواهان امروز بي الگو نبودند. و دريغ و درد روزان و شبان شان نبود.

نور ببارد بر آرامجايش - نورعلي خان برومند - مي گفت "ابوالحسن خان ساز خوش نمي زد، شتاب داشت انگار پشت سرش گذاشته بودند، اما تا بخواهي پرويز و مهدي و حبيب و حسين پنجه شيرين دارند و آرشه خوش مي کشند، پس نام ابوالحسن خان جاودان مي ماند، چون پيروانند که به رهروان نام و اعتبار مي بخشند".

به اعتبار اين سخن چه بسا از رهروان تفکر جهاني که نام شان نماند و نمي ماند، چون رهرواني نداشتند خردمند.

بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجویی با امضای بیانیه مشترکی اعلام کردند: احمدی نژاد باید برود



خبرنامه امیرکبیر: بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های کشور با امضای بیانیه مشترکی اعلام کردند حضور مجدد احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور با توجه به کارنامه ننگین وی باعث تبعات هر چه بیشتر برای اقشار مختلف مردم و وضعیت ایران خواهد شد. متن این بیانیه به شرح زیر است:


اینک زمان نشان دادن صلابت اراده هاست، حافظه ی تاریخی ما می گوید هیچ گاه ایران بعد از انقلاب چنین بر لبه ی خطرناک بحران ها قرار نگرفته بود، هیچ گاه چنین منافع ملت در معرض آسيب نبوده است، عزت و غرور ملي مان اين چنين به دنبال ماجراجويي هاي سياستمداران حاكم جريحه دار نشده بود و كرامت انسان ايراني در جهان خدشه دار نشده بود. امروز پس از گذشت قريب به چهار سال از عمر دولت آقاي احمدي نژاد بار ديگر با استناد به آنچه در اين مدت بر ملت و مملكت مان رفته است اعلام مي كنيم کارنامه ی دولت نهم منفی و غير قابل دفاع بوده و ادامه حیات این دولت منجر به چشم انداز نگران کننده تری برای منافع ملت می شود:


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در دانشگاه [۱]

به جرئت می توان گفت دانشگاه، این مهمترین کانون آزادی خواهی و روشنگری سهمگین ترین ضربات و بیشترین فشار ها را از جانب دولت نهم دریافت کرده است. احضار تمام نشدني دانشجويان به كميته هاي انظباطي و صدور احكام سنگين محروميت از تحصيل و ممانعت از حضور دانشجويان منتقد به دانشگاه، سلب آزادی های آکادمیک به واسطه تهدید و اخراج اساتید برجسته و دگراندیش، تعلیق و جلوگیری از فعالیت های تشکل های دانشجویی مستقل و فشار بر اعضاء انجمن های اسلامی دانشجویان جلوگیری از اجرای برنامه ها و فعالیت های دانشجویان، بازداشت و شکنجه بسیاری از دانشجویان منتقد و معترض به دولت، ایجاد محدودیت های اداری و سیاسی به ویژه در زمينه علوم انسانی و اجتماعی برای اساتید و دانشجویان، اعمال سهمیه بندی جنسیتی و بومی گزینی جنسیتی و جلوگیری از ورود دختران به دانشگاه و… تنها بخش کوچکی از حمله کینه توزانه دولت به دانشگاه است که همراه با گسترش کرختی و یاس و کاهش نشاط و امید در فضای دانشگاه و کاهش شاخص های کمی و کیفی آموزش عالی بوده است و روند فرار مغز ها و نيروي انساني زبده را به دنبال داشته است.

مسئله شرم آور ستاره دار كردن دانشجويان منتقد و دگر انديش خود به خوبي پرده از تنگ نظري و تماميت خواهي مسئولين و مديران امر بر مي دارد. نامه سرگشاده بي سابقه ۱۰۹ نفر از اساتید دانشگاه خود به خوبی وضعیت اسفبار دانشگاه در ابعاد مختلف را به نمایش مي گذارد.

از سوي ديگر بسط نگاه امنیتی و ایجاد فضای پلیسی و بستن تمامی روزنه های تنفس نهایت دشمنی دولتمردان نهم را با دانشگاه نشان می دهد. سوء استفاده از شهید و فرهنگ شهادت و ارائه تصویری خشونت گرا و غیر عقلانی از دین و تحميل هزينه هاي سنگين به دانشجويان در اين مسير نه فقط سبب تحکیم خصایل والای انسانی در دانشگاه و جامعه نشده است بلکه به عکس جواب داده است و اساساٌ به باور هاي ديني نسل جدید ضربات سهمگيني وارد کرده است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه ی اجتماعی و سیاسی [۲]

دولتی که شعار داده بود کابینه ای ۷۰ ملیونی می آفریند به سرکوب گسترده، سازمانی و بی وقفه جامعه مدنی پرداخت. این دولت تمام توان خود را به کار گرفت تا اندک نهاد های مدنی موجود را برچیند.

تعطیلی نسبتا کامل مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی، تهدید دائمی اندک روزنامه های مستقل، دخالت مستقيم و بي سابقه در روند مديريتي نشريات و مطبوعات غير دولتي و مستقل، سانسور شدید در عرصه کتاب و هنر، فیلترینگ فضای مجازی و اینترنت، افت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی-هنری، سرکوب جنبش های اجتماعی از قبیل جنبش زنان، اقوام ايراني، کارگران و معلمان ، برخورد شدید و یورش به تجمعات مسالمت آمیز و قانونی زنان، کارگران ، معلمان و دانشجویان و بازداشت، شکنجه و تعقیب فعالین آنها ، برخورد بسیار خصمانه با با فعالان ترک و کرد و حتی دراویش، پلمپ غیر قانونی تشکل های حقوق بشری از جمله کانون مدافعان حقوق بشر و برخورد با گردانندگان آن ، ایجاد رعب و وحشت در جامعه به بهانه گشت های ارشاد و برخورد با ارازل و اوباش و …

همچنين نگاهي به عملكرد دولت نهم نشان از ركورد شكني ديگر اين دولت در عرصه كشورداري دارد. چه اينكه پس از پيروزي انقلاب تا كنون هيچ دولتي اينچنين چشم بر تحليل هاي كارشناسانه در امر كشورداري نبسته است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه ی اقتصادی [۳]

دولتی که قرار بود نفت بر سر سفره های مردم آورد، به مبارزه با فساد بپردازد و عدالت گستر باشد با بها ندادن به مفاهیم بنیادی علم اقتصاد و عدم برنامه ریزی، شیوه اقتصاد دستوری و حتی بی توجهی به سند چشم انداز بیست ساله، برنامه چهارم و سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی، تنش های ستیزگرانه با جهان، بي توجهي به هشدار و پیش بینی های اقتصادانان کشور که به صورت چندین نامه در سال های گذشته گوشزد شده بود؛ عملا عزم برچيدن سفره هاي بي رنگ و رونق مردم را دارد. تورم، بیکاری و فقر را به بالاترین حد خود رسيده و “نظام پولی و بانکی” و “فضای کسب و کار” تقریبا از هم فروپاشیده است و یا در معرض فروپاشی است، امروز دولت به برکت آخرین دلارهای نفتی هنوز باقیمانده، می کوشد تا با بسط فرهنگ “گداپروری و صدقه سالاري” نگاه های مردم را در آستانه انتخابات به خود معطوف کند.

فساد اقتصادی و گسترش رانت خواری، ناسالم و غیر شفاف بودن عرصه اقتصاد، اکثریت مردم ایران را علی رغم برخورداری از مواهب طبیعی زیر خط فقر قرار داده است به گونه ای که آنان را حتی در تأمین مایحتاج روزانه خود دچار مشکل کرده است.


کارنامه ی سیاست های دولت نهم در عرصه بین المللی [۴]

موضع گیری و سخنان نسنجیده محمود احمدی نژاد در عرصه بین المللی علاوه بر هدر دادن منافع ملت ایران سبب مخدوش گشتن چهره صلح طلب و آزادی خواه ایرانیان در عرصه جهانی شده است.

دولت ماجراجوی نهم به اسم عزت کشور و اقتدار ایران بدون توجه به منافع ملت پیاپی تنش آفریده، کشور را در شرایط بغرنجي قرار داده و احتمال وقوع جنگ و تبعات ويرانگر آن نظير ریسک سرمایه گذاری را افزايش داده است. عدم اتخاذ سیاست های درست و متناسب با منافع ملت در خصوص پرونده هسته ای، ایران را اکنون با تحریم های گوناگون بین المللی روبه رو کرده است که آثار منفی تحريمها، اینک آشکار شده است و هر چه بیشتر به پیش برویم آثارشان بیش از پیش نمایان خواهد شد. عدم تدبیر لازم در عرصه سیاست خارجی و درک درست از مناسبات دیپلماتیک و تعامل با جامعه جهانی سبب زیر سوال رفتن حاکمیت ملی ایران بر جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی در برابر ادعا های امارات شده و تقلیل حاکمیت مسلم ایران از ۵۰ درصد دریای خزر به ۱۲ درصد را در پی داشته است. همچنین نزدیکی بیش از حد ، هزینه زا و بدون توجه به منافع ملت به بعضی دیکتاتور های حاکم بر کشور های آمریکای لاتین و عدم همراهی با جامعه بین المللی در عرصه منطقه ای زمینه ساز تقويت سوء ظن جهاني به ايران و تشدید تحریم ها و فشار های بین المللی برکشور شده است.


جمع بندی

روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و حضور نظامیان در حوزه اجرایی کشور، منجر به حاکم شدن یک نگاه امنیتی و سرکوبگر به جریانات اجتماعی و سیاسی گردید که ادامه روند سلب فضای تنفس از گروه ها و فعالین سیاسی آزادی خواه، کشور را در آستانه انفجاری اجتماعی قرار خواهد داد. از طرفی وضعیت اسفناک اقتصادی و تورم روز افزون ، بحران های ناشی از مسائل فراگیر اجتماعی همچون مسکن، ازدواج، اشتغال و بسیاری بحران های ریز و درشت دیگر که کشور درگیر آن است چشم انداز نه چندان روشنی را برای جامعه و خصوصـاُ نسل جوان نشان می دهد. گرچه ایستادگی فعالین دانشجویان و فعالین مدنی و اجتماعی در مقابل حملات سرکوبگرانه و بی خردانه دولت نهم تحسین برانگیز است اما این واقعیت آشکار شده است که ادامه این روند، زوال نهادهای مدنی، و خاموشی جنبش های اجتماعی را در پی و افزایش شورش های کورخیابانی ناشی از خشم و رنج را در پی خواهد داشت. سرگردانی مردم و ناتوانی در تامین نیاز های اولیه زندگی، سرخوردگی جامعه روشنفکری ،کرختی و رخوت حاکم بر فضای دانشگاه، گرایش بسیار زیاد نسل جوان به اعتیاد و مواد مخدر سایه یأس و نامیدی را بر سر جامعه افکنده است که در بخش زیادی از این معضلات رد پای سیاست های محمود احمدی نژاد را می توان دید.

افزایش روزافزون فساد، فقر، بیکاری، فاصله طبقاتی، ناهنجاری ها و معضلات اجتماعی، انزوا و تحریم های گسترده در عرصه بین المللی محصول دوران سیاه دولت نهم است. اینک بر اثر بحران های پیاپی و فراگیر؛ اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ در وضعیتی آشفته اند و بدون شک ادامه این روند کشور را بیش از این در معرض مخاطرات جدی قرار می دهد که متاسفانه جبران آن توسط هیچ کسی امکان پذیر به نظر نمی رسد. برون رفت از این وضعیت حاد و نجات کشور نیازمند یک تصمیم گیری عقلانی از طرف همه ی گروه های اصلاح طلب و تحول خواه و همه علاقمندان کشور می باشد.

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم و خاتمه یافتن دوران سیاه محمود احمدی نژاد قرار گرفته ایم. برخلاف سی سال گذشته که همواره حاکمیت از آن به عنوان “شرایط حساس کنونی” یاد می کرد، اتفاقا در مقطع کنونی شرایط واقعا حساس گشته است. روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد فصلی جدید را برای کشور رقم زد که متاسفانه انتظار می رود مردم عواقب وحشتناک آن را تا سالیان متمادی بپردازند.

اینک لزوم ایفای نقش تاریخی از سوی کلیه نیروهای آزادی خواه بیش از پیش عیان می گردد. ما معتقدیم حضور دوباره محمود احمدی نژاد موجب تشدید تمامی بحران ها و فروپاشی اجتماعی خواهد بود. با صدای بلند فریاد بر می آوریم احمدی نژاد باید برود. “نه به احمدی نژاد” و توقف روند فعلی می تواند تصمیمی عقلانی از طرف همه گروهها ، احزاب و فعالین سیاسی و مدنی آزادی خواه و اصلاح طلب باشد.



[۱] نزديك به ۳۰۰ استاد دانشگاه در اين مدت به طور ناخواسته بازنشست شدند.
حدود ۱۰۰۰ دانشجو ستاره دار شده اند كه ۳۰۰ تن از آنها سه ستاره بوده اند و از تحصیل در مقاطع تحصیلی بالاتر محروم شده اند.

قريب به ۷۰ تشكل دانشجويي در تعطيل يا فعاليت هايشان معلق شده است.

[۲] از جمله، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
منحل کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و حذف شمار بسیار زیادی از کارشناسان از روند تصمیم گیری، چیزی که حتی مورد مخالفت مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفته و بخشی از قانون گریزی هم مربوط به این امر است.
عدم تغییر ساعت رسمی کشور در آغاز بهار (در سال اول زمامداری آقای احمدی نژاد) که با توجه به هزینه زیاد آن سبب مداخله مجلس و تصویب قانون برای اجرای اجباری آن شد.
تغییر ساعات کار بانک‌ها و مقاومت در برابر تصحیح آن.
منحل کردن شوراهای عالی در کشور که باز موجب واکنش مجلس شد.
اعلام طرحهای زود بازده اقتصادی و ملزم کردن بانکها به اعطای تسهیلات ویژه برای اجرای آنها، که موجب افزایش نقدینگی، افزایش قیمت بی رویه مسکن و افزایش طلبهای معوقه بانک‌ها شد و در بهبود تولید صنعتی نیز نقش معناداری نداشت.
اجرای شتاب‌زده بخشی از طرح تحول اقتصادی، پیش از نهایی شدن و تصویب آن، و آمارگیری با هزینه زیاد که سرانجام آن را از مجلس پس گرفت.
محدود کردن مدیران به نیروهای “خودی”کم تجربه و هزینه آفرین.

[۳] افزایش جمعیت بیکاران کشور به بیش از چهار میلیون نفر و رسیدن به آستانه تحمل جامعه (نرخ بیکاری به ۱۲درصد افزایش یافته است)، رشد اقتصادی ۵.۶ درصدی (در حالی که براساس برنامه چهارم رشد اقتصادی ایران ۱۲.۲ درصد پیش بینی شده بود)، کسری بودجه ۴۴ هزار میلیارد توماني در سال ۸۸ (بنا به اعلام مرکز پژوهش‌های مجلس)، افزايش ۲۵ درصدي نرخ تورم، واردات (حدودا) ۱۲ میلیارد دلاري در زمينه محصولات كشاورزي که ۸/۲ میلیارد دلار آن برای ورود ۶ میلیون تن گندم و بقیه برای وارد کردن۲/۱ میلیون تن روغن نباتی، ۳/۱ میلیون تن شکر، ۱/۱ میلیون تن برنج، ۵/۴ میلیون تن علوفه و…بوده و … تنها گوشه اي مديريت اقتصادي دولت نهم است.
همچنين در گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۸۶، اعلام شده که در ۱۷۰ مورد از ۳۱۲ بند و تبصره‌قانون بودجه ۸۶ (یعنی ۵۴ درصد بندها یا اجزای تبصره‌ها) تخلف صورت گرفته است. در سال ۸۶ ، شرکت‌های دولتی، بانک‌ها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت بیشتر از ۵/۲ برابر بودجه مصوب خرج کرده‌اند.
وارد کردن ۸/۵ میلیارد دلار فرآورده‌های نفت به جای ۸/۳ میلیارد دلار مجاز. این تخلف در دوسال گذشته به ۵ میلیارد دلار رسیده است. قانون گریزی در این مورد به قدری گسترده بوده است که رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس آن را “دست بردن در جیب۷۰میلیون نفر”نامید.
قانون گریزی شدید قوه مجریه باعث شده است که سلامت اقتصادی ایران با ۵۴ پله سقوط، به رتبه ۱۴۱ در میان ۱۸۰ کشور برسد و از لحاظ شاخص‌های اشتغال و بیکاری، در سال ۲۰۰۷ ، در میان ۱۷۸ کشور جایگاه ۱۳۵ ام را داشته باشیم.
مطالبات معوقه بانک‌ها به ۳۰ تریلیون تومان رسیده که تنها ۳ تریلیون تومان وثیقه به وسیله بانک‌ها ضبط شده است.
رکود شدید صنایع چای، قند، نساجی و … با وارد شدن مهار گسیخته محصولات این صنایع از خارج.
وابستگی بیشتر تولید ناخالصی ملی به نفت، به علت عدم سرمایه گذاری در بخشهای دیگر. افزایش شکاف طبقاتی (نسبت درآمد دهک اول به دهک آخر ۲۱ برابر شده است.)


اسامی انجمن های اسلامی امضا کننده بیانیه

۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اراک
۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز
۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان
۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان
۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان
۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کرمان
۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیل
۱۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل
۱۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر
۱۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید عباسپور
۱۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۱۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سهند تبریز
۱۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
۱۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فروسی مشهد (فراکسیون مدرن)
۱۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه چمران اهواز
۱۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان
۱۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سبزوار
۲۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دامغان
۲۱- تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین
۲۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
۲۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام
۲۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
۲۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم
۲۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر شیراز
۲۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان
۲۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
۲۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
۳۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رجایی
۳۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بیرجند
۳۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
۳۳- مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
۳۴- انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
۳۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان
۳۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه
۳۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شیراز
۳۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده امور اقتصادی و دارایی
۳۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج
۴۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهرکرد
۴۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود
۴۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
۴۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
۴۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان
۴۵- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
۴۶- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هرمزگان
۴۷- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تبریز
۴۸- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مهاجر اصفهان
۴۹- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کاشمر
۵۰- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۵۱- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی زنجان
۵۲- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه هنر
۵۳- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
۵۴- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر تهران

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

بیانه کروبی در مورد حقوق زنان



معتقدم که باید حضور زنان را در جامعه احیا و تقویت کرد و نباید از آنان به عنوان پیاده نظام در عرصه های سیاسی – اجتماعی بهره جست یا از آنان به عنوان نردبان به قدرت رسیدن مردان سوءاستفاده کرد.

حضور زنان را در کابینه در قامت وزیر، معاون و مشاور رئیس جمهور را یک ضرورت می دانم و بارها در سخنانم بر این نکته پای فشرده ام

سهمیه بندی ها و بومی گزینی ناعادلانه منجر به تضییع حق بدیهی نیمی از جامعه و جمع کثیری از دختران نخبه می شود. به نظرم مسئولان کشور باید برای بی انگیزگی پسران راهکار دیگری بیندیشند



متن بیانیه به شرح زیر است.

اسلام دین رحمت، رافت و عدالت است و هرکس اسلام را به گونه ای متفاوت تفسیر و تاویل کند، جفای بزرگ در حق اسلام کرده است.

یک زن – خدیجه (س) – اولین لبیک گوی دین محمد (ص) بود و با یک زن – فاطمه (س) – سر منشا خیر کثیر ذریه پیامبر (ص) بود.

اسلام بر آن بود که در فضای جاهلیت عرب، ارزش و منزلت انسانی زنان را به آنها بازگرداند، هرچند که در طول تاریخ اسلام، به دلیل غلبه تفکر جاهلی و اسرائیلیات بر ذهن جامعه، زنان منزلت خود را بازنیافتند.

انقلاب اسلامی ایران براساس پیام رحمت و عدالت دین محمد (ص)، درصدد تحقق تساوی حقوق زنان و مردان بود و این خواسته بارها توسط بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) بیان گردید. در شرایطی که در سال های نخست انقلاب، تفکری متحجرانه حضور زنان را در عرصه های عمومی بر نمی تابید و به دنبال خانه نشین کردن زنان بود، امام خمینی (ره) با توجه به دیدگاه های روشنفکرانه و عدالت خواهانه خود، در برابر این نگرش های تنگ نظرانه ایستادگی کرد و با صلابت و اقتدار پشتیبان حضور زنان در عرصه های مختلف بود و بارها تاکید کرد که زنان باید در مقدرات اساسی کشور نقش تعیین کننده داشته باشند.

انتخابات یکی از صحنه هایی است که زنان همواره به عنوان بازیگران اصلی در آن نقش آفرینی کرده اند ولی کمتر از نتایج آن به نفع پیشبرد اهداف خود بهره گرفته اند.

به عنوان کاندیدای دهمین دوره ریاست جمهوری معتقدم که باید حضور زنان را در جامعه احیا و تقویت کرد و نباید از آنان به عنوان پیاده نظام در عرصه های سیاسی – اجتماعی بهره جست یا از آنان به عنوان نردبان به قدرت رسیدن مردان سوءاستفاده کرد.

باتوجه به اینکه «تغییر» شعار اصلی من در انتخابات ریاست جمهوری است، این تغییر محقق نمی شود مگر آنکه منزلت و کرامت زنان احیا شود و حقوق تضییع شده آنها تامین گردد. براین اساس بازیابی حقوق انسانی زنان و دستیابی به منزلت و جایگاه واقعیشان، اصل بنیادین برنامه های انتخاباتی این جانب است.

از آنجا که احیای حاکمیت قانون و حقوق شهروندی که بخش عظیمی از این حقوق، حقوق زنان است، از مهمترین دغدغه های فکری ام می باشد، معتقدم که باید زنان توانمند و شایسته ایرانی از کلیه حقوق حقه خود در جهت رفع عقب ماندگی های تاریخی برخوردار شوند.

اینجانب در گذشته، چه در زمانی که رئیس مجلس بودم و چه قبل و بعد از آن بارها حمایت خود را از زنان و حقوقشان اعلام کرده ام. نه تنها ضرورت ورود زنان به مجلس خبرگان، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را تاکید نموده ام، بلکه بارها با دولتمردان برسر انتخاب زنان در سمت های مدیریتی جدل کرده ام یا در برابر انتقاداتی که به زنان وارد شده از آنها دفاع نموده ام.

حضور زنان را در کابینه در قامت وزیر، معاون و مشاور رئیس جمهور را یک ضرورت می دانم و بارها در سخنانم بر این نکته پای فشرده ام و چنانچه برنامه ریزی براساس مدیریت دانش محور استقرار یابد پرواضح است که با توجه به پیشتازی زنان در عرصه علم و جمعیت برتر دانشگاهی این قشر بخش وسیعی از مدیریت باید به زنان واگذار شود و محیط آزمون و خطای مدیریتی مردانه با محوریت زنان توانا به محیطی دانش محور و انسان مدار تبدیل شود.

تاکید به وزرا بر استفاده از زنان در سطوح معاونت، مشاورت و مدیر کلی وزارتخانه ها برای ساختن کادرهای مجرب و متخصص و توصیه آنها به تخصیص سهمیه مشخصی برای زنان مدیر می تواند یک راهکار عملی برای ارتقای شغلی زنان در سطح مدیریتی باشد.

اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی که تامین کننده حقوق زنان هم سطح مردان است یکی دیگر از اولویت های برنامه انتخاباتی من است. ضمن آنکه باید بررسی و بازخوانی بندهایی از قانون اساسی که به ظاهر با برخی حقوق زنان مغایرت دارد، مورد اهتمام نظام هم قرار گیرد.

در حال حاضر بیشترین توجه ما باید ارائه لوایح روزآمدی باشد که حقوق زنان را در سطوح مختلف تامین می کند. لوایح و مقرراتی که در جهت ایجاد عدالت، به رفع کلیه اشکال تبعیض جنسیتی اهتمام دارد. از جمله لوایحی که به ارتقای سطح مشارکت زنان در کلیه عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و بین المللی می پردازد.

جایگاه زنان خانه دار در تحکیم و آرامش خانواده و ثبات جامعه مهمتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد زنانی که عمر و جوانی خود را برای رفاه و راحتی حال همسر و فرزندان خود فدا می کنند، باید نسبت به آینده خود اطمینان خاطر داشته باشند. حمایت و تقویت نقش و شان این زنان با محاسبه نتیجه اقتصادی کار آنها در خانه، ایجاد صندوق بازنشستگی خاص زنان خانه دار و بیمه زنان خانه دار از جمله مهمترین اولویت های من در دولت آینده خواهد بود.

تاکید می کنم که حق آموزش در کلیه سطوح از جمله بدیهی ترین حقوق همه شهروندان است.

سهمیه بندی ها و بومی گزینی ناعادلانه منجر به تضییع حق بدیهی نیمی از جامعه و جمع کثیری از دختران نخبه می شود. به نظرم مسئولان کشور باید برای بی انگیزگی پسران راهکار دیگری بیندیشند و در آینده به جای محروم کردن جمع کثیری از دختران و زنان با استعداد، در فکر اشتغال خیل زنان تحصیلکرده برآیند.

ضمن ابراز تاثر از دستگیری یا ارعاب فعالان زنان به خاطر دفاع از حقوق خود، معتقدم که زنان از طیف های مختلف فکری باید امکان برگزاری تجمع های قانونی و مسالمت آمیز جهت ارائه دیدگاه های خود داشته باشند و بتوانند نشریات خاص خود را در چارچوب قانون اساسی منتشر کنند و چنین رخدادی کمک موثری به درک بهتر حکومت از مطالبات بانوان خواهد داشت.

هر نوع اهانت، تحقیر یا هتک حرمت زنان چه در خانواده و چه در جامعه از نظر اینجانب محکوم است. باید انواع خشونت های خانگی و اجتماعی، قتل های ناموسی، قتل های خانوادگی، فحشا و خودفروشی به طور ریشه ای آسیب شناسی و بررسی شود و برای صیانت از زنان و حل این مشکلات برنامه ریزی همه جانبه شود.

برنامه ریزی و تلاش جهت حل مشکلات زنان در زمینه های بهداشت، ورزش، آموزش، تفریح، حمایت از زنان سرپرست خانواده و بدون سرپرست با ارائه طرح جامع توانمندسازی آنها، تدوین برنامه های مناسب برای اشتغالزایی زنان، تهیه طرح های حمایتی مناسب جهت حمایت از زنان سالمند، معلول یا مبتلا به بیماری های خاص، توانمندسازی و افزایش بهره وری زنان عشایر و روستایی، ایجاد فرصت های شغلی در بخش کشاورزی، صنعت، خدمات و تقویت مهارت های آنان با انواع آموزش های حرفه ای، از جمله دیگر سر فصل های برنامه های من در رابطه با زنان در دوران ریاست جمهوری است.

از مسائل مهمی که در مجلس ششم تصویب ولی در شورای نگهبان رد و فعلا در مجمع تشخیص مصلحت نظام، متوقف مانده است، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان است. پذیرش مشروط کنوانسیون با حق تحفظ عدم مغایرت با شرع و قانون اساسی در کنار اصلاح قوانین متناسب با شرایط روز جامعه، می تواند به اصلاح بسیاری از رویه های جاری کمک کند.

بدون تردید اگر تاکنون حقوق زنان را با ارائه طرح ها و لوایح کارآمد تامین نموده بودیم، چهره زن ایرانی در دنیا مخدوش ترسیم نمی شد.

به هر تقدیر، ایران به عنوان عضوی از نظام بین المللی، نمی تواند و نباید به خاطر برخی سوءتدبیرها، به ویژه در رابطه با مسئله زنان از جامعه جهانی منزوی باقی بماند.

در پایان بر این باورم که زن ایرانی شایسته شان و منزلتی بیش از آن است که تاکنون از آن برخوردار بوده است. علی رغم اینکه مسئله زنان یکی از سرفصل های 35 گانه برنامه من در اداره کشور محسوب می شود که جداگانه تقدیم خواهد شد، اما به لحاظ اهمیت مسئله زنان، شرح تفصیلی تری از نگاه خود را به این موضوع تقدیم به دختران جوان و بانوان محترم داشتم و امیدوارم که در ایضاح مسئله کمک نموده باشد.


مهدی کروبی

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

مناظره دوم حامیان کروبی و موسوی: کرباسچی - تاجیک



به گزارش خبرنامه امیرکبیر، در مناظره دوم حامیان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، آقایان محمدرضا تاجیک و غلامحسین کرباسچی به مناظره پرداختند، که متن آن به شرح زیر است:


مجری: انجمن های اسلامی دانشجویان ۵۴ دانشگاه کشور با صدور بیانیه ای اعلام کردند که ادامه شرایط موجود کشور را به نابودی خواهد کشان ولذا احمدی نژاد باید کنار گذاشته شود و علی رغم مسائل گوناگون در مورد تفاوت کانیداهای موجود با مطلوب،ایرادات ساختاری و شبهاتی که در مورد سلامت انتخابات مطرح است باید از انتخاب مجدد احمدی نژاد جلوگیری کرد. این جمع بندی است که تاکنون داشتیم اما برای پاسخ به این سوال که به چه کسی رأی بدهیم در خدمت آقای تاجیک و کرباسچی هستیم تا بعد از شنیدن سخنان و پرسش و پاسخ تصمیم گیری کنیم.


محمدرضا تاجیک: باید نسبت به آینده ایران حساس باشیم و باید فکر کرد چگونه می توان تغییر ایجاد کرد

با امید به روزی که دیگر دانشجویی در بند نباشد شروع می کنم. من در فضای جنبش اصلاحات صحبت می کنم و به همین دلیل برای برشمردن برتری های آقای موسوی قصد ندارم اساعه ادبی نسبت به آقای کروبی بکنم و معتقدم باید در شرایط کنونی تمام شخصیت هایی که در فضای اصلاحات حضور دارند را پاس بداریم.

در شرایط حساس کنونی ما به عنوان دانشجو چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم. در سخنانم تلاش می کنم به این پرسش پاسخ بدهم.

شرایط کنونی شرایط تصادم بزرگ سیاسی است که این تصادم نابرابر است و رقابتی است که طرفین بازی از کارت های متعددی که در دست دارند استفاده می کنند و بعضی از بازیگران کارت های بسیاری دارند و برخی نه تنها از قدرت گفتمانی که از قدرت پشت گفتمان هم بهره می برند و شبکه های انسانی، امکانات و رسانه های گوناگون بهره می برند اما هدف باید پیروزی باشد.

بارها از قول ماکیاولی گفته ام که قدرت در عده و عده نیست چه بسا یک فرمانده با عده کمتر بر دیگری پیروز می شود و ما باید امروز تلاش کنیم از استراتژی ها قدرت بسازیم و از گفتمان ها قدرت بسازیم.

یکصد سال در جامعه ما برای تحقق یک نظام دموکراتیک تلاش می شود و بتوانیم انتخابات را در جامعه نهادینه کنیم وبه همین دلیل باید انتخاب را پاس بداریم. در هر شرایطی باید حضو داشته باشیم. و گناه به گردن کسانی است که در لحظات تاریخی قائم هستند. باید در شرایط خاص حضور داشته باشند و گرنه تاریخ بی حضور آنها رقم می خورد و وقتی تاریخ ورق خورد دیگر وقت غر زدن نیست. پس باید اولین هدف ما خود انتخاب باشد.

دومین حرکتی که در شرایط کنونی باید انجام داد این است که جنبش اصلاحات را باید انتخاب کنیم و نگذاریم بی حضور تو این جنبش بمیرد. نگذارید این درخت تناور خشکیده شود. اگر آلترناتیو جامعه ما برای تغییر یک جنبش اصلاحی است و دیگر به انقلاب نمی اندیشیم باید به تغییر اصلاحی فکر کنیم و باید جنبش اصلاحات را پاس بداریم. نفس حضور شما نشان می دهد که روزنه های تغییر وجود دارد و از رهگذر گفتمان می توان حرکت توفنده ایجاد کرد. دیگر نمی توان منطق تغییر را از لوله تفنگ دید و جریان های رادیکال از راه گفتمان به دنبال تغییر هستند. ما هم باید بیندیشیم که این جنبش باید پابرجا بماند. مسئله اول ما انتخاب جنبش اصلاحات است و با هر فردی جنبش زنده می ماند باید به آن توجه کرد. باید بیندیشیم چگونه می توان جنبش را حفظ کرد و این موضوعی است که آقای خاتمی روی آن تأکید داشتند.

آیا زمان این نرسیده که مردم را متوجه قهرمانی های خودشان کنیم و ما باید سیاستی را راه بیندازیم که هر دانشجویی با زبان خود سخن بگوید، نه اینکه عده ای به جایش یا برایش سخن بگوید. ایده هایش را تئوریزه کند و آن را هژمونی دهد و به صورت آوانگارد بتواند حرکت کند.

بحث سوم هم این است که گفتمان را انتخاب کنیم. قبل از انتخاب فرد گفتمان را باید انتخاب کرد. گفتمان معنا و رنگ و بو دارد. گفتمان یک نظام معنایی است و ترکیبی از علائم روانشناختی و ماوراء روانشناختی است. آیا گفتمان منطبق با روح زمانه و آینده جامعه ما هست یا نیست؟ منطبق با متغیرهای بی بدیلی که در جامعه ما دارد ظهور می کند هست یا نیست؟ آیا چنین نظام گفتمانی می تواند تولید معنا کند؟ آیا چنین نظام گفتمانی می تواند هویت های متکثر جامعه ما را مانند یه زنجیر به هم وصل کند؟ نه اینکه همه یک هویتی شوند. چگونه می توان گفتمانی ایجاد کرد که همه آحاد جامعه را در خود جای دهد. بعضی از گفتمان ها سطح فراگیری شان جغرافیا نمی شناسد.

باید به گفتمانی توجه کرد که در شرایط کنونی جامعه ما از استعداد هژمونی شدن برخوردار باشدو بتواند گزینه اول جامعه باشد و پیروز شود و در لایه های مختلف جامعه نفوذ کند. و اینکه این گفتمان بتواند نقش کلید داشته باشد و مشکلات جامعه امروز را پاسخگو باشد. گفتمانی که کارآمد باشد. وقتی که انتخاب می کنید گفتمانی را انتخاب کنید که این خصوصیات را داشته باشد. گفتمانی باشد که امکان تحقق آن وجود داشته باشد.

چهارم اینکه باید جامعه را انتخاب کرد و به فکر آینده جوانان باشیم. باید نسبت به آینده ایران حساس باشیم و باید فکر کرد چگونه می توان تغییر ایجاد کرد. باید شرایطی را به وجود بیاوریم که یک گام به جلو برداریم و آهسته و پیوسته شرایط را تغییر دهیم. باید بتوانیم که یک حرکت را به انتها برسانیم. باید فکر کنیم تغییری که می خواهیم به وجود بیاوریم که انتها داشته باشد.

در مرحله آخر هم فرد را انتخاب کنید که من فکر می کنم باید آقای موسوی را انتخاب کرد اما شخصیت هایمان را نباید دچار خودشیفتگی کنیم. باید شخصی را انتخاب کرد که حامل این گفتمان باشد و کارگزار آن باشد و بتواند تغییر ایجاد کرد.

باید شرایطی ایجاد کرد که همه با شور و امید پای صندوق های رأی بیایند.



غلامحسین کرباسچی: باید مطالبه محوری را جدی تر از کاریزما سازی بگیریم

آرزو می کنم که بتوانیم همه دانشجویان زندانی را از بند آزاد کنیم و شرایطی به وجود بیاوریم که هیچ وقت چنین شرایطی برای دانشجویان پیش نیاید.

من با گفته های آقای تاجیک موافقم و گزاره های کلی را قبول دارم و شخصا خوشحالم که دوستان پیشگام آزادی خواهی و مطالبات دانشجویی در این مسیر گام برداشتند و این را از برکات دولت آقای احمدی نژاد می دانم. ما در ستاد آقای کروبی از زمانی که آنجا بودیم تلاش کردیم که یک سری اسنادی را تهیه کنیم که با چشم باز حرکت کنیم. اولین برگ این سند را آوردم که نشان دهم که با گزاره های آقای تاجیک موافق هستیم و اهداف ما به این شرح است:

۱)عبارت است از رئیس جمهور نشدن آقای احمدی نژاد
۲)رئیس جمهور شدن آقای کروبی
۳)تبدیل شدن جناحی که فعالیت می کند به مجموعه ای که نمایانگر اصلاحات باشد
۴)یکپارچه کردن نیروهای اصلاحات
۵)تقویت نهاد انتخابات به معنای واقعی کلمه به مثابه یک راه حل دموکراتیک

برای خودم آثار انتخابات و فضای آن از خود انتخابات مهمتر است. اگر در سی سالگی کشور بعد از تجربه های نه گانه در تجربه دهم بتوانیم، برنامه محوری و مقایسه آن با مطالبات را انجام دهیم این گام بزرگی در جهت یک انتخاب واقعی است و نه فقط یک رأی گیری.

باید مطالبه محوری را جدی تر از کاریزما سازی بگیریم و قطعا به لحاظ شخصی علاقه بیشتری به آقای موسوی دارم اما برای انتخاب با توجه به برنامه ها آقای کروبی را انتخاب می کنم. در بین خودمان نباید دچار احساسات شویم و اگر ما دنبال برنامه محوری نباشیم نباید امیدوار بود جامعه را بتوان به سمت مطالبه محوری سوق داد.

در دست جناح چپ غیر ازعنوانش و بحث هایش و انگیزه ای که می تواند در بین مردم ایجاد کند چیزی وجود ندارد. نه پول، نه دستگاه های اداری و… . قطعا اگر این شرایط تحقق پیدا کند و بتوانیم در نیمه راه شخصی را که شرایط دشواری به وجود آورده از قدرت پیاده کنیم نشان داده ایم که بخشی دموکراسی از قدرت پیاده کردن است نه فقط به قدرت رساندن. در درون گفتمان باید خیلی شفاف باید آن را مطرح کنیم که بخش زیادی از آن صنفی است که باید برای ان جواب داشته باشیم و بخشی هم مربوط به کل کشوراست. چند بحث مهم وجود دارد که اگر بتوانیم کاندیداها و مشاورین آنها را مجبور به پاسخگویی کنیم شفاف می توانیم تصمیم بگیریم چه کسی را انتخاب کنیم:

۱)چالش هسته ای که باید شفاف بگوییم که چه می خواهیم بکنیم. آیا ادامه روال موجود؟
۲)بحث روابط خارجی
۳)پرداختن به سیاست اصلی در گرایش دولت و اینکه یک اقتصاد آزاد خواهیم داشت یا دولتی؟در مورد سرمایه گذاری خارجی چه خواهیم کرد.
۴)کاهش تمرکز قدرت و گرایش واگذاری کارها به مدیران محلی، شوراها و مردم در قالب ان جی او و جمعیت های تخصصی و به نوعی حرکت به سمت فدرال اداره کردن کشور.
اینها را از کاندیداها شفاف باید پرسید.

در شرایط موجود باید اعلام کنیم تغییر قانونی اساسی سخنی که اسمش را نباید آورد نیست. همان طور که در زمان انقلاب بعد از ده سال تغییر اساسی در قانون اساسی در مورد تغییر نخست وزیری به رئیس جمهوری شکل گرفت و به اداره کشور و تثبیت نظام کمک کرد. الآن هم می توانیم بگوییم بعد از بیست سال مثلا چند اشکال دیگر هم وجود دارد که تغییر آنها به اداره بهتر کشور کمک می کند. بنابراین در این زمان انتخابات اگر این بحث را زمینه ذهنی اش را در جامعه فراهم نکنیم به صورت کاری که تثبیت حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی می تواند باشد فرصت از دست می رود. البته تثبیتی که با اراده مردم باشد و با خدمت بهتر کردن نه با مسائل امنیتی و بگیر و ببند. اینها آثار و نتایج انتخابات است.

من پیشنهادم در این جمع که معقول ترین، با خواست ترین آدم هایی هستند که با انرژی جوانی خودحضور دارند و می توانند بسیاری را برای حضور به صحنه بیاورند، حتما بر تغییر شرایط موجود، بر مطالبات و مقایسه آنها حرکت بکنیم.



به گزارش خبرنامه امیرکبیر در مناظره دوم نیز سوالاتی برای آقایان کرباسچی و تاجیک مطرح شد که در ادامه آمده است:

مجری: در ستادهای آقای موسوی افراد متعددی حول ایشان حضور دارند. دوستانی که از انتهای جریان راست و چپ هستند. بعد از رأی آوردن آقای میرحسین کدام یک این افراد برنامه های خود را در دولت اجرا می کنند؟ اگر گفتمان هایی دچار تناقض باشند در مرحله عملیاتی شدن خیلی راحت تناقضات را نشان می دهد و پس از آن هم طرفداران کنار خواهند رفت.آقای موسوی می گویند بنده اصولگرای اصلاح طلب هستم. چه مولفه هایی از این دو کنار هم قرار گرفتند؟

تاجیک: ما که دغدغه تغییر گفتمان ایشان داریم توجه دوستان را به مانیفست آقای موسوی که این هفته منتشر خواهد شد جلب می کنم. اگر از من سوال می کنید که یک چهره شناخته شدم و بیشترین ادبیات را در زمینه اصلاحات منتشر کردم. الآن مشربی داریم که پست مدرن هستیم که تمام دوانگاری ها را به هم می ریزد. گفتمانی که که بین دوگانه ها ایجاد کرده ایم. آیا اینکه یک گفتمان هویت های مختلف را در خود جای دهد اختلاطی محسوب می شود؟ آیا معیاری داریم که میزان اختلاطی و کدر بودن آن را نشان دهیم؟ آیا گفتمانی که از دموکراسی، حقوق شهروندی، توزیع قدرت و کثرت گرایی استفاده می کند کدر نیست؟

جمهوری اسلامی گفتمانی است که هم در آن جمهوری است هم اسلامی. بگذارید منشور بیرون بیاید و بعد قضاوت کنیم در مورد میزان اصولگرا و اصلاح طلب بودن آن.

درون گفتمان ها هویت های متعددی وجود دارد و گفتمان شفاف وجود ندارد و بیشتر توهم است. گفتمان آقای موسوی از فراگیری برخوردار است و ذیل آن شهروندان گوناگون می گنجند. گفتمانی موفق است که اینقدر دامنه فراگیری آن وسیع باشد که دگرها را خودی کند.

به هیچ وجه معنای این اختلاط این نیست که ناگهانی شیرجه می رویم در گفتمان اصوگرایی یا بالعکس.

مجری: خیلی خوشحالیم که آقای تاجیک می گویند قرار است منشور آقای موسوی بیرون بیاید که خطوط کلی را مطرح می کند .و یکی ازاصول در پست مدرنیسم بسیار مطرح است قدسی زدایی است. بعدا با سوال های شفاف تری که خصیصه پست مدرنی است به سراغ آقای تاجیک می رویم. اما در آقای مورد کروبی ایشان شعارهای بسیار رادیکالی را مطرح می کنند و این در حالی است که موانع زیادی مانند سپاه و نهاد های امنیتی و شورای نگهبانی وجود دارد . آیا آقای کروبی فقط برای اخذ رأی این شعارهای رادیکال را می دهند یا به این مسئله اندیشیده اند که چگونه آنها را اجرایی کنند؟

کرباسچی: تاکنون ۴ تا بیانیه و ۳۵ سیاست در مورد اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی آقای کروبی داده اند و ما بررسی کرده این که همه اینها برای رئیس جمهوری که از مردم رأی بگیرد در یک زمان بندی قابل پیگیری است. هم اجرایی بودن و هم شفاف بودن مفاهیم مطلق نیستند ولی انتخاب گر باید نسبی انتخاب کند. همه شعارها را ببینید که کدام شفاف تر است و کدام نیست و کدام اجرایی تر است و کدام نیست.

اینکه ما از حوض گرم رادیکالیزم ناگهان به حوض سرد اصولگرایی شیرجه بزنیم خیلی بد است ولی بدتر از آن این است که بخواهیم یک پا در حوض اصولگرایی و یک پا در حوض رادیکالیزم شنا کنیم. این کار نشدنی است. هر مدیری باید جهت گیری هایش در این جامعه ای که یک عده اصولگرا هستند و یک عده اصلاح طلب مشخص باشد. در کشور ما همواره مفهوم چپ و راست وجود داشته و تغییر نیروها نیز داده است اما آیا ما به اسم تغییر شرایط موجود و تحولخواهی ما تحولخواهی داریم یا می خواهیم شرایط موجود حفظ شود؟

حتما باید نسبی نگاه کرد. اما کشور با درست کردن یک مخلوط اداره نمی شود. می توان کار را یک مدت دست انسان هایی داد که ادعای اصلاح طلبی دارند داد و اگر توانستند دوباره رأی بگیرند حاکم باشند.

اما درست کردن مخلوط در کجای دنیای امروز است؟ کجای پست مدرنیسم است؟ در دنیای امروز دمکراسی که با احزاب کار کند، احزاب می توانند غیر شفاف باشند؟ با درست کردن حزب رستاخیز می توان همه مردم را جمع کرد. اما وقتی حزبی می خواهد از مرد رأی بگیرد باید شعارهایش دقیق و شفاف باشند. اگر قرار است ما دموکراسی داشته باشیم و دموکراسی هم دموکراسی احزاب باشد باید شفاف باشیم.

مجری: خیر مقدم به آقای کروبی. البته ما از آقای میرحسین موسوی هم دعوت کرده بودیم که تشریف بیاورند. در مورد آقای میرحسین موسوی تک گفته هایی وجود دارد. مثل اظهاراتی که در مورد قانون مطبوعات و یا رد صلاحیت های مجلس هفتم داشتند. اما آقای موسوی بارها تأکید کردند که به قانون اساسی پایبند هستند و به نظر ما قانون اساسی علی رغم نقدهایی که به آن داریم ظرفیت های بسیاری دارد .اما آقای تاجیک طبق این قانون اساسی راهپیمایی و تجمع اگر بدون حمل سلاح و بدون زیر سوال بردن مبانی مقدسات و اسلام آزاد است، مطبوعات آزاد هستند و هیچ شخصی حق ندارد دیگری را به اتهام داشتن عقیده ای به زندان بیندازد.بنابراین اگر آقای موسوی رئیس جمهور شود و دفتر تحکیم وحدت درخواست مجوز تجمع برای ۱۶ آذر در مقابل سر در دانشگاه تهران کند، آیا وزارت کشور ایشان قبول می کنند؟ آیا وزیر علوم ایشان ۷۰ تشکلی را که در دولت نهم تعطیل شدند و یا غیرقانونی اعلام شدند به رسمیت خواهد شناخت و اجازه فعالیت به آنها خواهند داد؟

تاجیک: بله، این کار را خواهیم کرد.

مجری: در دولت نهم به ناحق و برخلاف قوانین تشکل هایی چون انجمن های اسلامی و حتی کانون های فرهنگی تعطیل شدند. در دانشگاه علوم پزشکی شیراز همین چند ماه پیش انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه را طی روندی غیرقانونی تعطیل کردند و یک شبه انتخابات برگزار کردند نشست طیف جعلی شیراز نیز آنجا برگزار شده است. گاها افرادی از طیف جعلی شیراز و یا کسانی که انجمن های دانشجویان را تعطیل کردند در ستاد آقای موسوی مشغول به کار هستند. آیا با روی کار آمدن آقای موسوی این تشکل ها با وجود اینکه جعل کنندگان آن در ستاد آقای موسوی هستند به دانشجویان برگردانده می شود؟

تاجیک: از نظر من آقای موسوی مبنای کار را قانون می دانند. و به هر تشکل و حزبی که در چارچوب قانون و مجاز باشند اجازه فعالیت می دهند. آقای موسوی صریحا اعلام کردند که با تعطیلی تشکل ها مخالف هستند و با زندان رفتن دانشجویان به دلایل سیاسی هم مخالف هستند. خانم رهنورد هم پشت تریبون رفتند و اعلام کردند که اگر ما بیاییم تمام زندانیان سیاسی را آزاد خواهیم کرد. آقای موسوی در چارچوب قانون تشکل هایی که آزاد هستند را پاس می دارند و تلاش می کنند هیچ تعرضی به آنان صورت نگیرد.

مجری: از آقای موسوی در مورد اعدام سال ۶۷ پرسیده شده است و ایشان فرمودند که شرایط انقلابی در کشور وجود داشته و گروه هایی خرابکاری می کردند و تفکیک قوا هم وجود دارد. اما دفاع آقای موسوی گاها در روزنامه و رسانه های خود آقای موسوی انعکاس پیدا نکرد. اما در دوران نخست وزیری آقای موسوی انقلاب فرهنگی صورت گرفته بوده و ایشان هنوز عضو شورای انقلاب فرهنگی هستند، اما موضع ایشان نسبت به آن اتفاقات چیست؟

سوال بعدی از آقای کرباسچی است که آقای کروبی در قانون مطبوعات حکم حکومتی را پذیرفتند. اما آقای کروبی شعارهایی می دهند که امکان دارد به حکم حکومت دیگری بینجامد. در آن زمان آقای کروبی چه کار می کنند؟


کرباسچی: در مورد حکم حکومتی اگر می گوییم در اداره کشور خوب نیست یعنی اگر کسی را با حکم حکومتی خواستند امتیازی به او بدهند او هم نپذیرد، مثلا اگر شخصی رد شد با حکم حکومتی خواستند بیاورند بگوییم نه. ما هیچ وقت به این مسئله ایراد هم نگرفتیم و آن طرف قضیه هم کسی نگفته که حکم حکومتی است. در زمانی به رئیس مجلس تلفن شده است که به مصلحت نیست این لایحه الآن مطرح شود، اگر شخص دیگری جای ایشان بود حتی ابراز نمی کرد که این حکم حکومتی است و خودش بر عهده می گرفت. اتفاقا این شفافیت آقای کروبی است که مسئله را بیان می کند که علاقه ندارد خواست نمایندگان مجلس را از دستور کار خارج کند اما چون رهبری این موضوع را اعلام کردند و قائل به قانون اساسی هستم آن را می پذیرد. این شفافیت دو خاصیت دارد. اول اینکه اگر باری در این قضیه هست چه خوب یا بد معلوم شود که چگونه است و بعد از بحث قانون مطبوعات چند لایحه دیگر با این موضوع وجود داشت که مثلا لایحه ای با حکم حکومتی به مجلس نیاید؟ هر مسئول دیگری هم می خواست با سیاست و عاقلانه تصمیم بگیرد و شفاف باشد راه دیگری غیر از این نداشت و ما بنا نداریم در کشور که یک مرتبه رفتارهای غیر معقول و به هم ریخته ایجاد کنیم. به هر حال قاون اساسی است و باید به آن تن داد اما شفاف و عاقلانه باشد. بدون اینکه بخواهم اسمی ببرم اما مسئولان زیادی بودند که مورد علاقه ما هستند این کار را انجام داده اند اما علنی نکرده اند کسی هم نمی داند.

آقای کروبی بارها گفتند که بنده در اداره کشور مثل زمان آقای موسوی، هاشمی و خاتمی بوده است، قصد ندارم به هیچ وجه از حکم حکومتی استفاده کنم.

تاجیک: آمار در کشور ما نشان می دهد که به نظر ۶۰ درصد مردم ما مسئولین قبل و بعد انتخابشان دو فرد هستند. قبلش مواضع شفاف دارند و مردمی هستند ولی بعد از آن اینطوری نیست. اما من می گویم که اگر شخصی روایت بعد از انتخابش کاملا متحول شد هیچ الزامی ندارم که پابرجا باشم. حتما آقای موسوی شخصی نیست که حرفی بزند که نخواهد انجام دهد و به نظرم گفته های ایشان هم پوشانی اش با گفتمان اصلاحات کاملا مشخص است. دیدگاه های اصولگرا هم دارند و همه دارند. اینکه شما می فرمایید که این مسائل باید شفاف بیان بشود موافقم اما نباید کاری کنیم که تقاضاهای جامعه تشدید شود و بعد که عملی هم نشد، نا امیدی در همه جا پخش شود.

مناظره اول حامیان کروبی و موسوی: عبدی - تاجزاده



خبرنامه امیرکبیر: نشست دفتر تحکیم وحدت در حالی در روزهای ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت در تهران برگزار گردید که دبیر سیاسی این تشکل و ۵ عضو آن همچنان در زندان به سر می برند. روز اول این نشست با حضور فعالین سیاسی و مدنی مختلف از جمله عبدالله نوری، عزت الله سحابی، عماد الدین باقی، ابراهیم یزدی، حبیب الله پیمان، رضا علیجانی، تقی رحمانی، هدی صابر، بابک احمدی، عیسی سحر خیز، محمد عطریانفر، هاشم صباغیان، حسین رفیعی، محمد بسته نگار، هرمیداس باوند، عیسی خان حاتمی، احمد زیاد آبادی، یوسف مولایی، محمد ناظری و فعالان حوزه زنان چون شهلا لاهیجی، مینو مرتاضی، نوشین احمدی خراسانی، شادی صدر و نسرین ستوده، رضوی و سخنرانی برخی از آنها و با پیام دکتر سروش آغاز شد

در روز دوم نمایندگان انجمن های عضو این اتحادیه که در هفته گذشته با صدور بیانیه ای شامل امضا ۵۴ انجمن اسلامی، بر لزوم کنار گذاشتن احمدی نژاد تاکید کرده بودند، با دعوت از حامیان میرحسین موسوی و کروبی از آنها خواستند تا به بیان نظرات خود بپردازند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر بر این اساس عباس عبدی و غلامحسین کرباسچی از حامیان کروبی و مصطفی تاج زاده و محمدرضا تاجیک از حامیان میر حسین موسوی در این نشست حاظر شدند. البته مهدی کروبی و همچنین دکتر حاضری و دکتر نجفقلی حبیبی به نمایندگی از ستاد میر حسین موسوی از دیگر حاضرین این جلسه بودند. در نهایت در دو جلسه جداگانه نخست عبدی و تاجزاده به مناظره پرداختند و سپس تاجیک و کرباسچی در پنل دوم شرکت نمودند. شرح کامل این مناظرها در ادامه می آید.



عباس عبدی: رقابت بین کروبی و موسوی مثبت است

اولین اصلی که در مورد آن صحبت می کنم این است که وظیفه جنبش دانشجویی چیست؟ دو گزاره کلی وجود دارد: ۱) دفاع از حقوق بشر و دموکراسی و ۲) دفاع از دانشگاه و حقوق صنفی.

منظورم از دفاع از حقوق بشر این است که اگر در جامعه ای بودیم که به صورت نسبی حقوق بشر رعایت شود و یا دمکراسی حاکم شود جنبش دانشجویی فعال نمی شود و همه در احزاب و گروه ها فعالیت می کنند. و منظورم از جنبش دانشجویی صفت حقوقی قضیه است نه صفت حقیقی وگرنه هر دانشجویی می تواند گرایش خاص خود را داشته باشد. بنابراین اگر دموکراسی و حقوق بشر محقق شود چیزی به نام جنبش دانشجویی نخواهیم داشت.

اما در انتخابات چه کار باید بکنیم که اول باید بین انتخابات و رأی گیری تفکیک قائل شویم. انتخابات فضا و شرایطی را وجود می آورد که فضای بحث و گفتگو را فراهم می آورد و تبعات و آثاری دارد. فضایی باز می شود برای کنش جمعی سیاسی و طرح مطالبات و ایده ها. چون در نظام های بسته امکان فعالیت سیاسی به صورت عادی وجود ندارد در زمان انتخابات متمرکز می شود. انتخابات بهترین فرصت است که جنبش دانشجویی برای تحقق دو هدفش فعال شود اما اینکه در رأی گیری شرکت کنیم یانه بستگی دارد به اهدافی که داریم. اگر انتخاباتی باشد که نهاد دمکراسی را خطری تهدید نکرده باشد جنبش دانشجویی نباید به صفت جنبشی شرکت کند. اما حالتی است که دموکراسی و حقوق بشر تحت خطر هستند اما مجموعه ای که رقابت می کنند رقابتشان ربطی به این موضوع ندارد و تأثیری ندارد و در آن صورت هم دلیلی ندارد که به صورت حقوقی جنبش دانشجویی حمایت کند. اما حالتی که جنبش دانشجویی باید در آن دخالت کند دو شرط است که یکی این است که بنیان های دموکراسی در خطر باشد که باید آنها را بازسازی کرد و دوم اینکه انتخابات و خود رأی گیری نتیجه اش به صورت روشن در این هدف تأثیر داشته باشد. در آن صورت به صفت همان وظیفه نه سهم خواهی در رأی گیری شرکت کند. در انتخابات موجود به دلیل وجود آقای احمدی نژاد بنیان دموکراسی به خطر افتاده باید از نفی احمدی نژاد وارد شد. مثل همین بیانیه ای که اخیرا صادر کرده اید. گام اول سلبی است که در رأی گیری به این شکل است اما در انتخابات باید روی امور ایجابی دست گذاشت، روی طرح مطالبات و پاسخگو کردن افراد.

در مورد اصل رأی آوری و این که چگونه می توانیم به عنوان دانشجو بین انتخابات و رأی گیری تلفیق ایجاد کنیم. اگر چنانچه یک طرف آقای احمدی نژاد بود و طرف دیگر شخص دیگری باید بدون توجه به طرف دیگر فعالیت انتخاباتی کرد و دفاع کرد از رأی گیری به طرف مقابل و منطق هم سلب فرد حاکم است. اما وقتی کاندیداها چند نفر می شوند قضیه فرق می کند. نتیجه این انتخابات هم از چند فرض خارج نیست اول اینکه آقای احمدی نژاد فارغ از خواست من و شما قادر هست که بیش از پنجاه درصد آراء را بیاورد و بالا برود. که در این صورت در رأی گیری باختیم. اما باید کاری کرد که در انتخابات بازنده نشوید و آن هم مشروط به این است که در بین کاندیداها طرح مطالبات را جدی بگیرید. اینکه کدام یک رفتارشان متناسب تر با بنیان دموکراتیک و حقوق بشر است. حالت دیگر هم این است که یکی از این دو نفر پنجاه درصد آراء را می آورد و آقای احمدی نژآد حذف می شود. در اینجا هم مثلا آقای موسوی رأی می آورد که در این صورت هم شما نقشی در رأی گیری ندارید و باید انتخابات را پیش ببرید. اینجا باید ببینید کدام یک با این ایده های شما نزدیک تر هستند. اما می بینیم که امکان دارد هیچ کدام دور اول بالا نروند و به دور دوم کشیده می شود که در اینجا هم دو حالت است؛ یکی اینکه احمدی نژاد هست و می رود دور دوم و حالت دیگر هم اینکه احمدی نژآد نیست. اگر چنانچه حالت اول شود باز هم مشخص می شود که شما نقشی در رأی گیری در دور اول ندارید چون می روید از کسی حمایت می کنید که غیر احمدی نژآد است اما در دور اول باید مبنا روی همان انتخابات و کنش سیاسی باشد. یا اینکه در دور دوم هر دو یعنی موسوی و کروبی می روند دور دوم که باز هم رأی گیری موضوع نیست و رقابت هم بین این دو نفر است و در دور اول و دوم باید انتخاباتی رفتار کرد و از کسی که دوست دارید حمایت کنید. بنابراین دو مرحله شدن انتخابات یعنی اینکه نقش شما را در منطق رأی آوری بلاموضوع می کند. اگر آراء نسبی بود یعنی هر کی بیشتر رأی می آورد انتخاب می شد اینجا دقیقا باید به منطق رأی آوری توجه کرد اما چون انتخابات دو مرحله ای است در دور اول مطلقا نیازی نیست به منطق رأی آوری نگاه کرد. از این زاویه مطلقا به کسی نمی گویم در دور اول که چون رأی فلانی بیشتر است بیایید به او رأی دهید. ضمن اینکه این منطق در دور اول اشکال دارد. در دور اول پایه رفتاری تان باید انتخاباتی باشد نه رأی گیری. از هر چیزی که به دموکراسی و حقوق بشر کمک می کند باید دفاع کرد نه فقط از نفی احمدی نژاد. اما عبور کردن از منطق رأی آوری به نفع منطق رأی آوری در دور اول است. چگونه ممکن است که احمدی نژاد در دور اول رأی نیاورد و راه آن این است که سبد رأی را بالا ببریم و مشارکت را افزایش دهیم. سیاست سیستم این است که مشارکت را پایین بیاورد. وقتی سیاست این است این کار با سیاست رأی آوری که ما بخواهیم وارد انتخابات شویم نمی خواند. چون مردم براساس سلب رأی نمی دهند و نمی گویند این بد است بلکه براساس ایجاب هم رأی می دهند. رقابت بین موسوی و کروبی کلیدی ترین مسئله دور اول است، رقابت مثبت است. تصور من این است که آقای موسوی طی دو ماه پیش آرایش عمق پیدا نکرده است و خوب است که یک رقیب از این جناح دارد چون نشان می دهند که رأی مجانی به کسی داده نمی شود و گرنه ما همه می رفتیم طرفداری موسوی می شدیم. آقای موسوی باید مطالبات را جواب دهد. و می شود شرایط تأسف بار دوستان در مشارکت که می خواهی به شخصی رأی دهی اما در ستاد ایشان حتی راهتان نمی دهند. این اشکال آقای موسوی نیست اشکال دوستان ماست که این رفتار را نهادینه می کند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر عباس عبدی در ادامه سخنان خود گفت: انتخابات دهه ۶۰ به همین شکل بود که شخصی می آمد و می گفت به ما رأی دهید. اما اینکه از مردم رأی بخواهیم به این معناست که ما دیگر از جای دیگری مشروعیت نمی گیریم. اینکه می گویم از بنیان انتخابات و دموکراسی دفاع کنید دفاع از این ارزش ها است. در این انتخابات باید این ایده ترویج شود که کاندیداها طالب رسیدن به قدرت باشند اما رفتار شان باید مبتنی بر قواعد حقوقی، اخلاق و انسانی برای رسیدن به قدرت باشد. اینکه بگوییم اصرار می کنند و ما نمی خواهیم بیاییم درست نیست. طرح من این بود که احزاب نیایند از یکی از این دو کاندیداها حمایت کنند و بگذاریم که هر دو رقابت مثبت کنند و حتی در ستاد ها فعال شویم اما هر شخصی مطالبات را بهتر جواب داد و شیوه های بهتری داشت از آن دفاع کنیم و بازی را بین این این دور دربیاوریم. این بحث که فلانی رأی ندارد و استدلال کردن اینکه نباید حمایت کرد اشتباه است. از اول انتخابات با این استدلال که فلانی رأی دارد پیش آمدند و در نهایت آن شخص کنار رفت و فقط وقت را هدر دادند. انتخابات در ایران از ۱۵ فروردین شروع شد. اینکه می گویید از شیخ خوشتان نمی آید که درست نیست و پتانسیل هایی وجود دارد که باید آن را راه بیندازیم.

این مشارکت ما است که قضیه انتخابات را پیش می برد نه حمایت. دفاع از زندانیان و دانشجویان تبدیل می شود به طرح حقوق شهروندی. ما با مشارکت خودمان است که فضا را می سازیم. برای همین است که دوستان در ستاد آقای موسوی گیر دارند یا باید حمایت کنند که نمی شود یا باید مشارکت کنند که باز هم نمی شود. برای همین است که دوستان با خودشان هم مسئله پیدا کردند.

الآن مطلقا به رأی نگاه نمی کنم و تخصص من در نظر سنجی است ولی تا به حال در مورد نظر سنجی ها اظهار نظر نکرده ام. روی نظر سنجی ها حساس نیستم چون ۱۰ خرداد نشان می دهم چه نظری می سازیم. آدم منفعل همه اش دنبال نظر سنجی است و ما باید اطمینان داشته باشیم که می توانیم بسازیم. دور اول بنای ما باید روی انتخابات باشد و دور دوم رأی آوری است و هر کسی رفت ما هم به او ملحق می شویم.



مصطفی تاج زاده: نظارت استصوابی از کاندیداها گذشته و به شهروندان رسیده است

از یک جهتی بسیار خوشحال هستم که تحکیم وحدت در انتخابات می خواهد فعال باشد. این را گام مثبتی می دانم. از سال ۸۰ تا الآن این دیالوگ را با دفتر تحکیم وحدت داشتیم که استراتژی دوری از قدرت خوب است اما منافاتی با فعالیت در انتخابات ندارد. توصیه ام این است که انتخابات را نباید نادیده گرفت چون اثر گذار است. فکر می کنم اصلاحات جامعه محور هم منافاتی با انتخابات ندارد.

در ادبیات سیاسی هم اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی می آمد که من توضیح می دادم که در ایران که دولت همه کاره است و نهادهای مدنی ضعیف است اساسا اصلاحات سیاسی بدون حضور در قدرت و یا تلاش برای پاسخگو کردن قدرت امکان ندارد و این تقسیم بندی ها شما را به سمتی نکشاند که چون احیانا نمی خواهید از جناح، فرد یا گروهی حمایت نکنید فرصت بسیار بزرگ برای اصلاح جامعه را از دست دهید.

راهبرد شرکت در انتخابات می تواند تکمیل کننده راهبردهای دیگر شما باشد. امروز شاید همه به یک مسئله اساسی تر رسیدیم و آن این است که نظارت استصوابی از کاندیداها گذشته و به شهروندان رسیده است. امروز تیغ حذف دارد کندتر می شود. و به دلایل داخلی و بین المللی این تیغ خیلی بیشتر از این کارایی ندارد و دو انتخابات دیگر به سمتی می رویم که این مشکل حل شود. اتفاق مهمی که با ورود شما دارد می افتد این است که نظارت استصوابی به شهروندان رسیده است و هدف حذف شهروندان توسط اقتدارگراها است و می خواهند میزان کمتری از مردم در انتخابات شرکت کنند. تا الآن هیچ مناظره سازنده ای بین کاندیداها برای روشن شدن مواضع از صدا و سیما پخش نشده است و برنامه هایی هم از شبکه ها پخش می کنند که ضد تبلیغ است.

همچنان در روش تبلیغ از توزیع پول استفاده می کنند در تبلیغات هم در رسانه ها از روش های غیرانسانی بهره می گیرند. برای اینکه مردم را از صحنه حذف کنند. ورود شما به انتخابات موثر است که دانشگاه را بسیج کنید و بیانیه بدهید و می تواند با استراتژی کاهش مشارکت مقابله کنید. سقف آراء آقای احمدی نژآد محدود است و هر چه قدر مشارکت کمتر شود احتمال پیروزی بیشتر است و هر چه بیشتر شود احتمال رفتن کاندیدای اصلاح طلب به مرحله دوم بیشتر می شود.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر مصطفی تاج زاده در ادامه سخنان خود گفت: انتخابات سه مرحله دارد: یک مقطع زمانی وقتی است که نامزد ها به صحنه می آیند وسخنرانی می کنند تا روز برگزاری این انتخابات که باید حداکثر استفاده از آن بشود و مستقل از این است که در انتخابات چه می گذرد. در این دو ماه بسیار در مورد دانشجوی ستاره دار بحث شده است و هیچ کس هم از ستاره دارها دفاع نمی کنند حتی اگر اصولگرا باشند. از مطالبات دانشجویی شروع و پر رنگ می شود که حتی اگر کاندیداهای اصلاح طلب رأی بیاورد می گوید با این شعارها رأی آورده ام و حتی اگر رأی نیاورد تبدیل به مطالبات مردمی شده است و ارتباط خوبی با مردم برقرار کند. سم این فرصت این است که به همدیگر بپردازیم و یا تخریب کنیم. هر کاندیدایی نقطه ضعفی دارند اما به هم نپردازیم و هر چه قدر می توانیم باید برای صیانت آراء بکوشیم. بسیج جدی برای روز انتخابات می تواند سلامت آن را حفظ کنید.

نکته سوم هم برای بعد از انتخابات است و باید به گونه ای عمل کنیم که بعد از انتخابات بتوانیم در چشم هم نگاه کنیم. چون سرنوشت مشترک در سرکوب داریم باید از هم دفاع کنیم در برابر موج سرکوب. برای اینکه بتوانیم مقاومت کنیم.

اگر بتوانید مشارکت را افزایش دهید و گام اساسی را برای پیروزی اصلاح طلبان بردارید به نفس کشیدن جامعه کمک کرده اید. سعی کنید بدون تخریب دیگری تبلیغ کنیم چون در دور دوم و بعد از انتخابات باید با هم کار کنیم و در دور دوم یک کاندیدا باید رأی بیاورد و به گونه ای نباشد که اگر از آن کاندیدا حمایت کردید همه تعجب کنند. چه ببریم و چه ببازیم باید فکر کنیم یک کار اخلاقی کار کنیم.

اینکه در ۲۲ خرداد چند درصد مردم شرکت کنند ما در آن موثریم ولی دست ما نیست، اینکه به چه کسانی رأی بدهند ما در آن موثریم ولی عنصر تعیین کننده نیستیم و عوامل دیگری در آن دخیل هستند. اینکه قبل از انتخابات چکونه رفتار کنیم که بعد از آن احساس کنیم کار خودمان را کرده ایم، وحدت بیشتری ایجاد کردیم مسئله مهمی است. من فکر می کنم اگر آقای احمدی نژاد در دور بعد رأی بیاورد خیلی از کارهایی را می کند که در دور اول انجام نداده است چون دیگر نگران دور بعد انتخابات نیست. من تصورم این است که یک احمدی نژآد ضعیف برای این از کانون قدرت حمایت می شود که در مرحله دوم می تواند به طور جدی ابزار تحقق خواسته هایی باشد که حتی در این ۴ سال نتوانستند اجرایش کنند چه برسد به ۲۶ سال گذشته.



به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ادامه مراسم مجری برنامه سوالاتی رو از آقایان عبدی و تاج زاده پرسیدند که متن آن به شرح زیر است:

مجری: دو سوالی که پرسیده می شود در مورد آقای کروبی و موسوی کابینه این دو کاندیدا است که بسیار برای دانشگاهیان مهم است و اینکه تیم آقای کروبی تیم خوبی است ولی ذخیره ندارد و تیمی که بخواهد جایگزین شود وجود ندارد چون با مجلس هشتم هم روبرو هستیم. از سوی دیگر بحث کابینه ترکیبی آقای موسوی است که وزارت علوم، اطلاعات و کشور به دست اصولگرایان قرار است بیفتد یا اصلاح طلبان؟

عبدی: به نظرم این مسئله امروز ما نیست و حتی به این سوال فکر نکرده ام و مسئله این است که این انتخابات را چگونه به ۲۲ خرداد برسانیم اما پاسخ آن برایم هم روشن است. دو تا عنصر روی پاسخ شما تأثیر دارد که اولی این است که اینها چگونه رئیس جمهور شوند و با چه قدرتی بالا بیایند خیلی موثر است و دومی این است آن فرد تا چه حد توانایی چانه زنی داشته باشد. به نظرم توان چانه زنی آقای کروبی در این قضیه بالاتر است.

تاجزاده: در این مرحله آنچه مهم است داستان ۲۲ خرداد است چون احتمالا اگر هر دو کاندیدا رأی نیاورند قطعا کابینه ای نخواهد بود که مورد نظر من یا شما باشد. این حرف درست است که هر چه رأی کاندیدا بیشتر باشد مطمئنا قدرت بیشتری خواهند داشت. اما آقای موسوی در مورد وزارت کشور دو تا مسئله را حساسیت دارند که یکی مسئله شوراها است که معتقدند این شورایی که الآن است شورایی نیست که در قانون اساسی بوده و باید شیوع پیدا کند. دوم مسئله انتخابات و نظارت استصوابی است که آقای موسوی بارها گفته اند با نظارت استصوابی مخالف اند و وزیری خواهند گذاشت که مدافع حقوق کاندیداها باشد. در مورد علوم هم آقای موسوی صراحتا گفته اند که دنباله کار آقای خاتمی را می گیرم که مدیریت دانشگاه را باید اعضای هیئت های علمی تعیین کنند و تردید هم ندارم. با دانشجوی ستاره دار و انحلال تشکل ها هم مخالف است. در مورد وزرات اطلاعات هم خارج از اشل آقای یونسی نمی گذارند.

مجری: آقا تاجزاده فکر نمی کنید مشارکت در حمایت از آقای موسوی عجله کرد و بهتر بود صبر می کرد و بعد برنامه ریزی می کرد و آیا تنها ملاک حمایت می تواند رأی آوری باشد؟ از طرف دیگر از آقای عبدی می پرسیم که رأی آوری چه می شود با توجه به اینکه آقای کروبی روحانی هستند؟

عبدی: من با صحبت های آقای تاجزاده مخالفم و اعتراضم هم به آقای موسوی نیست بلکه به دوستانی است که تلاش می کنند تصویر دیگری از آقای موسوی ارائه کنند و این خطرناک است. در مورد دانشگاه نباید به اظهارات شفاهی استناد کرد بلکه باید برنامه داده شود. آقای کچوییان از دانشکده علوم اجتماعی نزدیک ترین فرد به آقای موسوی است. اگر قرار باشد یک نفر وزارت علوم را نابود کند آقای کچوییان است.در مورد نظارت استصوابی اصلا موضع آقای موسوی این نیست. آقای موسوی می گوید این نظارت قانونی است و انجام می دهیم. ما از نظارت استصوابی دفاع می کردیم و معتقدیم کار شورای نگهبان غیرقانونی است و دعوا سر نظارت استصوابی و استعلایی نیست سر این است که کارهای صورت گرفته غیرقانونی است. شورای نگهبن کاری دارد می کند و اسم آن را گذاشته نظارت استصوابی.

در مورد سوال هم چون انتخابات دو مرحله ای است و نصف به علاوه یک است، آنچه فکر می کنیم در مورد رأی آوری موضوعیت ندارد. خوب اگر فکر می کنیم احمدی نژاد رأی دارد برویم خانه ها بنشینیم.اما این تخیلات نباید مانع کار کردن شود. اگر انتخابات یک مرحله و نسبی بود باید به این موضع توجه می کردیم.

تاجزاده: یک سری اختلاف سلیقه با آقای عبدی داریم و آن این است که اکثریت اصلاح طلبان با نظارت استصوابی مخالف اند. خود آقای موسوی گفته اند و استدلالشان این است که در دهه اول انقلاب نظارت نداشته ایم. این نظارت به صورت مطلقه غیر پاسخگو است و نباید زیر بار آن رفت چون از اول اشتباه است و به نظرم از حق وتو امریکا در شورای امنیت بدتر است.

وقتی آقای خاتمی انصراف داد ما به شهرستان ها اعلام کردیم که بیایید بررسی کنید که در انتخابات چه کار کنیم که چند راه داشتیم. اینکه سکوت کنیم و بکشیم کنار، اینکه نامزد حزبی معرفی کنیم، اینکه از آقای موسوی حمایت کنیم یا از آقای کروبی حمایت کنیم و یکی اینکه بیانیه بدهیم روی کسی که اجماع کرده شده است. بعد از تعطیلات عید استان ها را دعوت کردیم واز ۵۳ نفر ۳۷ نفر اعلام کردند که باید از آقای موسوی حمایت کنیم و وقت هم نداریم اما پیشنهاد ما این است که دو نامزد اجماع کنند.

سوال شفاهی: از نشست آبان ماه که آقای تاجزاده حضور داشتند ما بحث مطالبه محوری را پیگیری کردیم و بیانیه ای مفصل دادیم و مطالبات را تدوین کردیم و در دیدار با آقای کروبی مطرح نمودیم که ستاد ایشان هم پاسخ هایی داده اند اما در مورد آقای موسوی علیرغم مسئله دیدار با ایشان که تاکنون پاسخی نگرفته ایم، به مطالبات دانشجویان هم پاسخی داده نشده است و هیچ جلوه ای در صحبت های ایشان نداشته است در صورتی که در دانشگاه ها هم از ایشان پرسیده شده است. چرا شما در مشارکت و سازمان مجاهدین این روند را طی نکردید که مواضع کاندیداها را شفاف کنید و بعد حمایت کنید و تنها موضع تان هم این باشد که آقای موسوی رأی آور تر است؟

تاجزاده: چون ما فکر می کنیم در شرایط کنونی باید در کشور توزیع قدرت صورت بگیرد چه با آقای موسوی و چه با آقای کروبی. قطار مدیریت کشور در ریل درست قرار گیرد که هر دو می توانند و سوم هم اینکه از حقوق شهروندی در حد مقدورات دفاع شود که هر دو باز هم می توانند. اینکه روی رأی آوری تأکید می کنیم برای این است که مثلا در امریکا هم روی این موضوع تأکید می کنند. وقتی کاندیداها حداقل ها را دارند باید بین دو کاندیدا شخصی که رأی آور است را انتخاب کرد.

برای این مطالباتمان را از آقای موسوی نخواستیم که در سال ۸۴ هم رفتیم دیدار آقای موسوی و از وی خواستیم که بیاید و به او گفتیم هیچ مطالبه ای هم از او نداریم و می ترسیم که کشور در شرایط نامساعدی قرار بگیرد. لطفا در این شرایط نقد کاندیدای اصلاح طلبان نکنید و انرژی را روی تخریب دیگری نگذارید.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

آقای احمدی نژاد، ما هم شناسنامه آمریکایی می خواهیم

رکسانا صابری دختر شایسته ی ایالت داکوتا (miss dakota) در سال 1997 میلادی.



ایرج جمشیدی: آیا اگر بعد از ماجرای رکسانا صابری کسی بگوید ما هم شناسنامه آمریکایی می خواهیم، باید متعجب شد؟


رکسانا صابری با شناسنامه آمریکایی، پدری ایرانی و مادری ژاپنی بهمن ماه ٨٧ به جرم خرید مشروبات الکلی بازداشت شد، در زندان به فعالیت خبرنگاری بدون مجوز متهم شد و در نهایت به جرم جاسوسی برای دولت متخاصم آمریکا به ٨ سال زندان محکوم گردید.


اما به همگان آشکار بود او نه تنها ٨ سال بلکه حتی یکسال یا چند ماه هم در زندان باقی نخواهد ماند و عن قریب آزاد خواهد شد و البته همین پیش بینی هم درست از آب درآمد. چراکه رکسانا شهروند آمریکایی بود و بلافاصله دولت جدید آمریکا و در راس آن باراک اوباما رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا واکنش شدید نشان دادند و خواستار آزادی رکسانا صابری شدند.


از آنجا که مادر رکسانا از تبار ژاپنی ها بود، چشم بادامی ها هم وارد عرصه شدند تا آنجا که وزیر خارجه ژاپن برای پیگیری پرونده به ایران آمد و در سخنانی عتاب آلود و آمرانه و دور از شئون دیپلماتیک خطاب به منوچهر متکی نارضایتی ژاپن و ژاپنی ها را به اطلاع ایران رساند. دعوای وزیر خارجه ژاپن با متکی تا آن حد بالا گرفت که ناچار کنفرانس مطبوعاتی مشترک وزارت خارجه دو کشور لغو گردید و وزیر خارجه ژاپن با حالت خشم تهران را ترک کرد. و البته وزارت خارجه هم ترجیح داد رفتار ناپسند و مغرورانه ژاپنی ها را آشکار نکند و از آن چشم پوشی کند!


در این میان رسانه های بین المللی واکنش گسترده یی به ماجرای رکسانا نشان دادند و به نوعی آنرا وارد کردن خبرنگاران به بازی سیاسی تهران- واشنگتن تفسیر کردند. و البته ایران زیر بار نرفت و رکسانا صابری را به جرم جاسوسی به ٨ سال زندان محکوم کرد. اما فقط یکی دو هفته زمان نیاز بود تا فشارهای سیاسی و بین المللی تاثیر گذار شود و در عین حال نامه محبت آمیز محمود احمدی نژاد - پیش از سفر به سوئیس برای سخنرانی در اجلاس ضد نژاد پرستی دوربان- درباره رکسانا صابری به قوه قضاییه منتشر شودکه در آن احمدی نژاد خواستار رسیدگی دقیق به پرونده و رعایت حقوق شهروندی رکسانا صابری شد!


و البته دادگاه تجدید نظر هم با سرعتی باور نکردنی به پیش بینی هایی موجود جامه عمل پوشاند و رکسانا را با استناد به رافت اسلامی و نیز ابراز ندامت از عمل مجرمانه اش « یعنی جاسوسی » تبرئه کرد و بلافاصله به او اعلام شد که می تواند از کشور خارج شود! و رکسانا هم از مقابل چشمان برخی دانشجویان فعالان زن و برخی کارگران که در بازداشت و در انتظار تشکیل دادگاه به سر می برند، وسایلش را جمع آوری کند و از زندان خارج شود! سئوال این است :در چنین وضعیتی به هفتاد میلیون نفر که فقط شناسنامه پر افتخار ایرانی دارند، چه احساسی دست می دهد؟ و آیا شایسته است با احساسات هفتاد میلیون ایرانی این چنین بازی کنیم.


به این ترتیب دوباره سوال ابتدای مطلب مطرح می شود: آیا اگر کسی بگوید شناسنامه آمریکایی می خواهد، باید تعجب کرد؟ نباید تعجب کرد: چون ما در ماجراهای مختلف از قبیل پرونده ملوانان انگلیسی که به تجاوز به خاک ایران متهم شدند، هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و جدیداً رکسانا صابری نشان داده ایم که با چه احترام و موشکافی عجیب و سرعت باور نکردنی به خواسته های طرف مقابل توجه می کنیم. ظاهرا فقط به این دلیل که (البته امیدواریم این گونه نباشد) شناسنامه طرف مقابل یا تماماً آمریکایی و انگلیسی و یا نیمه ایرانی- نیمه آمریکایی است! البته اشکالی ندارد که به پرونده چنین افرادی زود رسیدگی شود. ولی سوال این است که چرا فقط درباره چنین پرونده هایی برخی مقامات کشور وارد عمل می شوند تا به نوعی پرونده را ختم به خیر کنند و در مقابل هم اوباما و کلینتون پیام بفرستند که عمل شما بشردوستانه بود و دلگرم شدیم!


اکنون محمود احمدی نژاد باید پاسخ بدهد که چرا این چنین برای اتباع انگلیسی و آمریکایی نامه های محبت آمیز منتشر می کند، خواستار رسیدگی دقیق به پرونده آنان می شود اما در مقابل به درخواست ایرانیانی که یا در زندان هستند یا با مشکلات مشابهی مواجه هستند، نه تنها پاسخی داده نمی شود بلکه حتی خود را ملزم نمی داند به شهروندان ایرانی درباره ایفای وظایف قانونی اش از جمله این سوال ساده که در چهار سال گذشته با ٣٠٠ میلیارد دلار پول نفت چه کرده است، پاسخ بدهد. و وقتی هم مجلس در صدد ارسال گزارش تخلف یک میلیارد دلاری نفتی دولت به دادگاه برمی آید، مقامات دولتی از جمله رئیس جمهور سخت برآشفته می شود. آیا این همان موضوعی است که محمود احمدی نژاد از آن به عنوان افزایش شان ایران در داخل کشور و نظام بین الملل یاد می کند؟


آیا توجه نداریم با چنین پرونده سازی های سنگین از قبیل جاسوسی و سپس منتفی دانستن موضوع جاسوسی، بر وجهه بین المللی کشور و نیز نظام اطلاعاتی- امنیتی و قضایی ایران تأثیر منفی می گذاریم؟


مسئله بعدی این است در هر کشوری که بحث جاسوسی پیش بیاید، پیش از آنکه گیرنده اطلاعات محرمانه مورد مواخذه قرار بگیرد- که البته او هم مجرم است- دهنده اطلاعات که لابد از مقامات رسمی کشور است مورد محاکمه شدید قرار می گیرد.و فرد خاطی به افکار عمومی معرفی می شود ، چراکه به لحاظ قانونی اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده دراختیار مقامات رسمی است و یکی از وظایف و مسئولیت های مسئولان رسمی حفاظت از اطلاعات و اسناد محرمانه و طبقه بندی شده است. سوال این است که چه کسی به رکسانا صابری اطلاعات محرمانه داده است؟ اگر در هر کشوری که حداقل قانون در آن رعایت می شود، چنین اتفاقی رخ بدهد، نتایج آن می تواند تا سقوط دولت حاکم را در بر گیرد چرا که چنین دولتی در یکی از اصلیترین وظایفش یعنی حفظ اسرار و دور نگه داشتن اطلاعات محرمانه از دسترسی بیگانگان به آن ناتوان نشان داده است. اما ظاهراً در ایران مثل همیشه استثنا از بقیه جهان هستیم و آب از آب هم تکان نمی خورد و خود به دست خود شرایطی را پیش آورده ایم که اگر روزگاری واقعاً جاسوسی را دستگیر کردیم به این راحتی ها نتوانیم افکار عمومی داخل و خارج را قانع کنیم.


جمهوریت

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

سخنرانی مایوس کننده ی میر حسین در دانشگاه مازندران



موسوی در مورد دانشجویان زندانی گفت: من زندان بان نیستم که در زندان را باز کنم تا کسی آزاد شود ولی می گویم به شعارم عمل خواهم کرد و شعارم “آزادی از ترس و رهایی از نیاز” است.

نماینده ی انجمن اسلامی گفت: آقای میرحسین موسوی می گویند با ابهام و کلی گویی سخن می گویید، اطرافیانتان می گویند این تاکتیکی است که مورد هجمه اقتدار گرایان قرار نگیرید، آقای موسوی احمدی نژاد نیز با همین تاکتیک و شگرد های انتخاباتی به روی کار آمد، اما آن چیزی که امروز در کشور ما وجود ندارد اعتماد میان ملت و دولت است که فریب آن تاکتیک های کثیف را خوردند. و امروز نا امید و سرخورده چشم انتظار رئیس جمهور دیگر هستند.
آقای موسوی ما تجربه ۸ سال دولت اصلاحاتی را داشتیم که رئیس آن در جایی که باید می ایستاد و از حقوق ملتی که به او رای داده بود دفاع می کرد راه سازش با قدرت طلبان و سرکوب گران را در پیش گرفت که این سیاست مصلحت اندیش جز یاس و ناامیدی و منتهی شدن به دولت دیکتاتوری همچون دولت محمود احمدی نژاد ثمره ای نداشت.

موسوی در جواب به 6 پرسش نماینده انجمن اسلامی گفت: “من ۲۰ سال سکوت نکردم و با بستن فله ای مطبوعات مخالفت کرده ام”. او همچنین گفت: “من صراحتا با اصلاح قانون اساسی مخالفم. من دیدم که چه کسی آن قانون اساسی را امضا کرد. من نمی گویم شما کافرید ولی این مواضع ما را به جایی درست نخواهد برد”. وی در ادامه گفت: “من کاملا به این قانون اساسی معتقدم و با آن وفادار خواهم ماند”.



خبرنامه امیرکبیر: میرحسین موسوی از کاندیداهای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری، امروز در مسجد دانشگاه مازندران (بابلسر) در برنامه ای شامل سخنرانی و پرسش و پاسخ با دانشجویان که از طرف انجمن اسلامی اساتید دانشگاه برگزار شد، حضور یافت.


در این مراسم که پیش از این قرار بود در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل برگزار شود، بیش از ۱۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل نیز حضور داشتند. این دانشجویان پرسش هایی را خطاب به میرحسین موسوی آماده کرده بودند که پلاکاردهایی حاوی شعارهایی نظیر “مرگ بر طالبان، چه کابل چه تهران”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “نظارت استصوابی محکوم است”، “اصلاح قانون اساسی لازمه تحقق دموکراسی”، “آزادی مطبوعات حق مسلم ماست” و … دردست داشتند. ورود اعضای انجمن اسلامی دانشگاه نوشیروانی بابل با خواندن سرود یار دبستانی و شعارهای ” دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد” ، “محمود احمدی نژاد عامل تبعیض و فساد” ، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” و “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” همراه بود.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر مراسم با خوش آمد گویی و سخنرانی دبیر انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه مازندران آغاز شد و پس از چند خوش آمد گویی دیگر میرحسین موسوی به ایراد سخنرانی کوتاهی پرداخت و در آن به نقد وضعیت موجود (بیش تر در زمینه اقتصادی) پرداخت.

...

سپس رضا عرب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران به ذکر مشکلات فعالان دانشجویی در چهار سال گذشته پرداخت و نظر صریح موسوی را در مورد انجمن های اسلامی دانشجویان و دانشجویان زندانی جویا شد.


رضا عرب به عنوان دبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشگاه مازندران در آغاز صحبت خود به دانشجویان دربند دانشگاه امیرکبیر وبه طور خاص عباس حکیم زاده درود فرستاد. وی در صحبت های خود به مشکلات پیش روی دانشگاهیان در راستای ایجاد فضای باز آکادمیک اشاره کرد وگفت: جناب آقای مهندس موسوی از شما خواهش می کنم به دانشجویانی که در این چهارسال مورد برخورد تعلیق اخراج محرومیت از تحصیل قرار گرفتند توجه فرمایید. دانشجویانی که به جرم اصلاح طلبی وتحول خواهی از تمامی گروه های اجتماعی دیگر هزینه بیشتری در اصلاح طلبی و تحول خواهی داده اند. چشم انداز شما برای دانشجویانی که در این چهار سال، زندان را تبدیل به خانه ی دوم آنها کرده اند چیست» وی پس از آن با اشاره به مشاوران و تفکر دوگانه ای که بر ستاد میرحسین موسوی در زمینه مسایل آموزش عالی حاکم است، خواستار پاسخ صریح موسوی در باره ی آینده ی وزارت علوم در دوره ی مدیریت او کرد و حمایت دانشگاهیان از وی را منوط به رفع این دوگانگی در رفتار ستاد موسویاعلام کرد.


موسوی در این موارد پاسخ صریح نداد و در مورد دانشجویان زندانی گفت: من زندان بان نیستم که در زندان را باز کنم تا کسی آزاد شود ولی می گویم به شعارم عمل خواهم کرد و شعارم “آزادی از ترس و رهایی از نیاز” است.


تعداد زیادی از جمعیت شعار دادند “موسوی صراحت ، صراحت” که مورد توجه میر حسین قرار نگرفت و عده ای نیز شعار “احمدی پینوشه ایران شیلی نمی شه” را سر دادند که در این میان فرد میانسال از میان جمعیت روی صندلی رفت و فریاد زد “مرگ بر ضد ولایت فقیه” که با شعارهای “مزدور برو گمشو” و “بسیجی برو گمشو” و “توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد” از طرف دانشجویان روبرو شد. موسوی پاسخ داد: من پایبندی خود را به ولایت فقیه اعلام می کنم و ماجراهای اخیر در مورد ادغام سازمان حج و زیارت نشان داد که چه کسانی به ولایت فقیه پایبندند.


سپس یکی از دانشجویان بسیجی دختر به داد و فریاد پرداخت و درخواست تریبون کرد که با خواهش موسوی به او تریبون داده شد. این دانشجو پرسید شما هنوز طرح روشن اقتصادی نداده اید ولی وعده ی جمع کردن گشت ارشاد را داده اید. ما باید به فکر غیرت خودمان هم باشیم. آیا مشکل اساسی مردم گشت های ارشاد است!


موسوی در پاسخ گفت: اگر تورم ۵۰ درصد بشود هیچ گشت ارشادی نمی تواند جلوی فساد را بگیرد. ریشه در جایی دیگر است و راه را اشتباه رفته ایم. من هنوز بر این وعده ام پایبندم.


به گزارش خبرنامه امیرکبیر یکی از فعالان حقوق زنان که دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی بود از موسوی درخواست کرد موضع صریح خود را درباره “کمپین یک میلیون امضا” و “پرونده رکسانا صابری” اعلام کند. اما موسوی از دادن پاسخ صریح اجتناب کرد و فقط به ذکر این موضوع پرداخت که خواهان عدم تبعیض بین زن و مرد است و با لایحه چند همسری مجلس مخالف است و با سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه ها نیز مخالف است. موسوی در جای دیگر گفت که خواهان ایجاد فضای بازتر در فضای فرهنگی کشور من جمله بخش کتاب و سینما است.


در زمینه سیاست خارجی و رابطه با آمریکا ابراز کرد، شعار تغییر اوباما قدمی رو به جلوست و اگر گام های عملی مثبت نیز برداشته شود با آمریکا رابطه خواهیم داشت.

...

آخرین و پرشورترین قسمت پرسش و پاسخ مربوط به نماینده انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بود که مطالبات دانشجویان را بیان کرد که شدیدا مورد استقبال تمامی حضار قرار گرفت.


متن کامل سخنان نماینده انجمن اسلامی دانشگاه بابل بدین شرح است:

درود بر تمامی دانسجویان زندانی که نماد مقاومت جنبش دانشجویی هستند و درود بر دانشجویان ستاره دار که ستاره هایشان مدال افتخار هر دانشجوی آزاده ای است. درود بر صدها دانشجوی محروم از تحصیل و درود بر شما، آقای میرحسین موسوی که با شهامت پا به عرصه انتخابات گذاشتید.


آقای میرحسین موسوی می گویند با ابهام و کلی گویی سخن می گویید، اطرافیانتان می گویند این تاکتیکی است که مورد هجمه اقتدار گرایان قرار نگیرید، آقای موسوی احمدی نژاد نیز با همین تاکتیک و شگرد های انتخاباتی به روی کار آمد، اما آن چیزی که امروز در کشور ما وجود ندارد اعتماد میان ملت و دولت است که فریب آن تاکتیک های کثیف را خوردند. و امروز نا امید و سرخورده چشم انتظار رئیس جمهور دیگر هستند.


آقای موسوی ما تجربه ۸ سال دولت اصلاحاتی را داشتیم که رئیس آن در جایی که باید می ایستاد و از حقوق ملتی که به او رای داده بود دفاع می کرد راه سازش با قدرت طلبان و سرکوب گران را در پیش گرفت که این سیاست مصلحت اندیش جز یاس و ناامیدی و منتهی شدن به دولت دیکتاتوری همچون دولت محمود احمدی نژاد ثمره ای نداشت.


ملت ایران در برگه های رای خود نام کسی را به عنوان رئیس جمهور می نویسد که صراحت در گفتار، صداقت در رفتار و شجاعت در دفاع از خواسته های به حق آنان را در عمل اثبات کرده باشد. ما رئیس جمهوری نمی خواهیم که مجری انتخابات ننگینی چون انتخابات مجلس هفتم باشد که در آن بیش از ۴۰۰۰ نفر رد صلاحیت شدند. ما رییس جمهوری نمی خواهیم که وقتی در انتخابات تقلب شد تنها به خدا نامه بنویسد. ما به فردی رای می دهیم که با شجاعت از آرای ملت صیانت کند.


آقای موسوی سوالات ما زیاد است. لطفا یادداشت بردارید. خواهش می کنم به همه آنها جواب دهید.امیدواریم کمبود وقت را توجیهی برای ابهام در گفتارتان نکنید چون جواب صریح نیازی به اطناب و درازگویی ندارد.


۱- شما و ما می دانیم که به گفته آیت ا.. منتظری قائم مقام وقت رهبری بیش از ۴۸۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محکوم به اعدام شدند.شما در آن زمان نخست وزیر ایران بودید. شخص سوم مملکت. مسئول دفاع از حقوق ملت. چه توضیحی درباره سکوتتان دارید؟ آیا این سکوت به معنای رضایت شما بود؟ باز هم تاکید می کنیم با صراحت پاسخ دهید.


۲- بیست سال سکوت کردید. بیست سالی که ملت در آن وقایعی همچون قتل های زنجیره ای و حادثه تلخ ۱۸ تیر را به چشم دیدند. آیا ضرورتی نداشت که شما به عنوان پیشکسوت عرصه سیاست کشور، موضعی را اتخاذ می کردید؟


۳- آقای موسوی قانون اساسی موجود ظرفیت هایی را برای تحقق آزادی و دموکراسی فراهم کرده است ولی از آن بیشتر ظرفیت های پرورش دیکتاتوری و قدرتمند شدن عده ای خاص و قلیل را دارد. آیا برای رعایت هر چه بیشتر حقوق شهروندی، حقوق بشر و تحقق آزادی و دموکراسی واقعی در کشور اعتقادی به اصلاح قانون اساسی دارید تا بیش از این شاهد سرکوب و دیکتاتوری نباشیم.


۴- امروز ملت ما حقوق مسلم زیادی دارد که توسط اقتدارگرایان نادیده گرفته می شود نظیر آزادی بیان، آزادی اندیشه، انتخابات و مطبوعات آزاد و ده ها مورد دیگر.ملت ایران حق دارد بعد از تحمل زجر و سختی سال ها جنگ و انقلاب و هزاران مصیبت دیگر زندگی مرفه و توام با آرامش داشته باشد. آقای میرحسین موسوی آیا شما نیز اعتقاد دارید باید همه حقوق مسلم ملت ایران قربانی دیپلماسی پرهزینه بر سر داشتن یک حق انرژی هسته ای شود؟ آیا شما هم می پندارید تحریم بر ملت ما و رفاه و آسایش آنها تاثیر ندارد؟


۵- آقای موسوی شما در سخنرانی هایتان این مژده را به مردم دادید که گشت های مخوف ارشاد را از خیابان های شهرهایمان جمع خواهید کرد و فرماندهان نیروی انتظامی در جواب شما اعلام کردند که این موضوع در حیطه اختیارات رییس جمهوری نیست و کسانی که در این باره اظهارنظر می کنند. از قانون بی اطلاع اند. برای تحقق این وعده خود چه پاسخی را برای ملت دارید؟


۶- و اما آخرین سوال: شما از دانشجویان زندانی حمایت کردید و ستاره دار کردن آنها را محکوم نمودید در حالی که اکثر این دانشجویان عضو طیف علامه دفتر تحکیم وحدت بودند شما سه هفته است که به درخواست ملاقات اعضای شورای مرکزی طیف علامه دفتر تحکیم وحدت پاسخی ندادید. چگونه این پارادوکس را تحلیل می کنید؟ نظر خود را به صورت شفاف و بدون ابهام در مورد طیف علامه دفتر تحکیم وحدت و ۵۲ انجمن اسلامی زیرمجموعه آن بیان کنید. آیا دولت شما این بزرگترین اتحادیه دانشجویی را به رسمیت خواهد شناخت؟

ما از شما ۶ سوال صریح و شفاف پرسیدیم و از شما ۶ جواب صریح و شفاف می خواهیم. از اینکه صحبت های من به درازا کشید و شما تحمل کردید تشکر می کنم.


موسوی در حالیکه از پاسخ دادن به سوال های نماینده انجمن اسلامی بابل طفره رفت، با لحنی آکنده از خشم اعلام کرد که این ۶ سوال بیش تر شبیه یک بیانیه است تا مطالبات.


وی گفت: “من ۲۰ سال سکوت نکردم و با بستن فله ای مطبوعات مخالفت کرده ام”. او همچنین گفت: “من صراحتا با اصلاح قانون اساسی مخالفم. من دیدم که چه کسی آن قانون اساسی را امضا کرد. من نمی گویم شما کافرید ولی این مواضع ما را به جایی درست نخواهد برد”. وی در ادامه گفت: “من کاملا به این قانون اساسی معتقدم و با آن وفادار خواهم ماند”.


از نکات قابل توجه این برنامه زمانی بود که نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی بابل مشغول پرسیدن سوال بود. در این هنگام مجری برنامه و ستاد میرحسین موسوی سعی می کردند تا میکروفون را از وی بگیرند که موفق نشدند ولی در عوض وقتی سوال نماینده انجمن درباره کشتار ۶۷ بیان می شد، صدای بلندگوها را به شدت کم کردند. نماینده انجمن اسلامی سه بار رو به میر حسین کرد و از او پرسید اجازه می دهید تا سوالاتم را ادامه دهم که هر سه بار میرحسین سرش را به پایین انداخت و حرفی نزد. این در حالی بود که میرحسین وقتی یک دانشجوی بسیجی درخواست تریبون کرده بود، گفت: “به او تریبون بدهید و بگذارید صحبتش را بکند”.


در انتهای این مراسم میرحسین موسوی به جای پاسخ دادن به سوالاتی که نماینده انجمن اسلامی صنعتی بابل مطرح کرده بود، از پاسخ گویی طفره رفت و در حالی که دانشجویان فریاد می زدند “میرحسین، ۶۷ ، جواب بده” سالن را ترک کرد.

دوشنبه ۱۴م اردیبهشت ۱۳۸۸

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

پاسخ کوبنده کروبی به مدیر مسئول کیهان




«تیغ کیهان در دریدن اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان را کندتر از آن دیدم که نیازی به در افتادن با کیهان باشد اما اکنون که حد گذرانده‌اید و از آن بدتر افزون بر من، یارانم را نیز متهم ساخته اید چاره ای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدی سیرجانی [بی‌پناه] که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است.»

«البته میدانم که در این دیار از سعیدی سیرجانی [نویسنده آزاده] تا دوست حضرتعالی سعید امامی، همه از هر نوع بشر در معرض نیش قلم و قربانی بهتان شما هستند.»

«پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی میپوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بیتالمال متکی هستند) به یاران امام و انقلاب توهین میکنند. روزی دگراندیشان و روشنفکران، دگر روز چهره های ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جایی حتی بیت امام خمینی و نوه محترم وی را هتک حرمت میکنند. بدین ترتیب گویی کیهان به پایگاه ترویج خشونت و تفرقه و فرقه‌گرایی تبدیل شده است.»

* * * * * * * * * * * * *

مديرمسوول محترم روزنامه كيهان

با سلام وفق قانون مطبوعات اين جوابيه را در روزنامه كيهان منتشر فرماييد .

با تشكر
مهدي كروبي



بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم
و قل اعوذ بك من همزات الشياطين (مومنون، 97 )

آقاي حسين شريعتمداري
مديرمسئول روزنامه كيهان

سلام عليكم
طبق عادت مألوف و سنت مسبوق آن جريده، در روزنامه روز چهارشنبه، نهم ارديبهشت ماه 1388، با نگارش دو متن مستقل اما مرتبط، يكي به زبان لودگي و ديگري به زبان امنيتي اين بار عليه اينجانب،‌ مهدي كروبي، به تهمت و هتك حرمت روي آورده‌ايد و دوستان و ياران مرا هم بي‌نصيب نساخته‌ايد، بلكه در پرده‌دري، درهاي تازه گشوده‌ايد و همگان را نه در مقام روزنامه‌نويس، كه در جايگاه يك مقام امنيتي، به وابستگي به رژيم صهيونيستي متهم كرده‌ايد. وااسفا كه در جمهوري اسلامي، اين نظام برآمده از خون شهدا، قلم به دست كسي افتاده كه در جايگاه نمايندگي رهبري در معظم‌ترين مؤسسه مطبوعاتي حكومتي نه تنها از مشي رهبري پيروي نمي‌كند، بلكه با سوءاستفاده از موقعيت شغلي خويش و جايگاهي كه در مقام بهره‌مندي از اموال عمومي دارد، بنگاه دروغ‌پراكني راه انداخته و پس از عمري در پوستين خلق افتادن و نقش پراوداي ايراني را بازي كردن و هتك حرمت مراجع عظام تقليد و روشنفكران برجسته ديني و مديران خادم ملت، اكنون به سراغ فردي آمده كه هرگز داعي دفاع از خويش نداشته و همواره كوشش كرده آبروي ريخته‌‌شده افراد و حق ناحق شده اشخاص را با وساطت و ميانجيگري و ميانداري و ميانه‌روي و ريش سفيدي به آنان بازگرداند و همواره با اين روش از جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي و راه امام پاسداري كرده است.

اكنون اما نوبت به خود من رسيده است كه از عنايات و كنايات «كيهان» بي‌بهره نمانم و بدانم كه اين بنگاه دروغ‌پراكني از تحريف مواضع مهدي كروبي نااميد شده به توهين روي آورده است. بارها از تحريف «كيهان» در عبارات و كلمات منسوب به خويش گذشت كردم چراكه تيغ «كيهان» در دريدن اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان را كندتر از آن ديدم كه نيازي به در افتادن با «كيهان» باشد اما اكنون كه حد گذرانده‌ايد و از آن بدتر، افزون بر من، يارانم را نيز متهم ساخته‌ايد، چاره‌اي جز آن نديدم كه با شخص شما، يك بار براي هميشه سخن بگويم و حجت تمام كنم تا بدانيد كه اين بار، نه با سعيدي سيرجاني كه با مهدي كروبي سخن مي‌گوييد كه كارنامه نيم قرن مبارزه سياسي او و پدرش و خانواده‌اش در راه انقلاب و نظام، روشن است. البته مي‌دانم كه در اين ديار، از سعيدي سيرجاني تا دوست حضرتعالي، سعيد امامي، همه از هر نوع بشر در معرض نيش قلم و قرباني بهتان شما هستند.

سخن گفتن از خويش، در فرهنگ عرفاني و اخلاقي ايرانيان مذموم است اما اسوه ما امام علي(ع) است كه در زمانه نامرداني مي‌زيست كه ـ العياذ بالله ـ اسلام و ايمان و نماز او را زير سؤال بردند و آن امام، شرمسار از عصري شد كه در آن، او را با معاوية‌بن‌ابي‌سفيان قياس مي‌كردند. پس به فرياد درآمد و از سابقه خود در اسلام و ياري پيامبر اسلام و جنگاوري در جبهه حق گفت. امروز هم همان روز است كه افرادي چون شما با بي‌انصافي تمام سوابق فرزندان ايران و ياران امام را زير سؤال مي‌بريد و كسي را ياراي هماوردي با شما نيست كه اگر هست، چون شمشير علي در نيام و چون زبان آن حضرت در كام است. من اما زبان در كام نمي‌گيرم و از ياد نمي‌برم جفايي كه شما در حق مراجع محترم تقليد و روشنفكران مسلمان و حتي دگرانديشان كرده‌ايد. كيست كه سابقه و رابطه مرا با برخي از فقها و مجتهدين نداند و از اين واقعيت غافل باشد كه در مرزبندي با آن بزرگان و ترجيح امام عزيز بر آن علما از سابقون بودم؛ اما آيا اين مجوزي است كه بر هتك حرمت ايشان از سوي «كيهان» سكوت كنم؟

كيست كه فاصله مرا (به خصوص در سال‌هاي آغاز تأسيس جمهوري اسلامي) با برخي از روشنفكران ملي و مذهبي نداند و به ياد نياورد كه در ترجيح خط امام بر خط‌ها و جناح‌هاي ديگر، لحظه‌اي ترديد نداشتم؛ اما آيا اين دليلي است كه بر هتك حيثيت بزرگاني چون مرحوم مهندس بازرگان ـ كه در تدين او شكي نبود ـ چشم ببندم؟ آيا مكتب همان امام و ميراث همان اسلام نبايد سبب شود كه اين همه ظلم و جفا را ناديده نگيريم وقتي كه مديران «كيهان» همسو با تهيه‌كنندگان برنامه‌هايي چون «هويت»، به نويسندگان و روشنفكران اين سرزمين چون مرحوم دكتر عبدالحسين زرينكوب و مرحوم دكتر عباس زرياب خويي توهين مي‌كردند؟ آيا امروز همان كلام اميرمؤمنان نبايد سرلوحه ما باشد كه «اگر مسلماني از خبر تعرض به زني يهودي بميرد، بر او حرجي نيست»؟

آقاي شريعتمداري؛
شما بر مبناي كدام دانش فقهي و حوزوي، متعرض محتواي اعلاميه من درباره ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زير 18 سال مي‌شويد؟

شما در كدام مدرسه و مكتب و دانشكده، درس فقه و حقوق و علم دين آموخته‌ايد؟ مسأله اعدام افراد زير 18 سال، مسأله‌اي فقهي و حقوقي است كه فقها و حقوقدانان بايد درباره آن نظر دهند و البته هر نظري در اين‌باره مي‌تواند مورد نقد علمي هم قرار گيرد نه اين‌كه مايه لودگي و فحاشي به نام طنزپردازي شود.

در فقه اسلامي، هيچ ترديدي در اصل قصاص نفس در مورد قتل عمد وجود ندارد مگر آن‌كه صاحبان حق از آن بگذرند. اما بر مبناي همين فقه، كودكان از مجازات اعدام، مستثني هستند. تنها بحث و اختلاف نظر درباره افراد كم سن و سال كه در اصطلاح فقهي و حقوقي غيرمكلفين، غيربالغين و يا «صبي» و كودك ناميده مي‌شوند اختلاف از نظر ميزان سن آنهاست.

اين مطلب، مورد اتفاق همه فقهاي اسلام است كه «صبي»، يعني كودك، در صورت ارتكاب قتل عمد، محكوم به قصاص نفس و اعدام نمي‌شود، بلكه «عاقله» يعني خويشاوند و خاندان وي، ديه مقتول را مي‌پردازند. ليكن چون اخبار و احاديث مربوط به اين موضوع هم تعدادشان اندك و هم مضمونشان متفاوت است، موجب اختلاف نظر در مفهوم و مصداق كودك و صبي گرديده است كه آيا منظور از صبي و كودك كيست. برخي فقها با استناد به برخي از احاديث گفته‌اند منظور از آن افراد زير 15 سال است. برخي روايات به ميزان رشد جسمي فرد مورد نظر اشاره و تأكيد نموده‌اند و نه به مقدار سن او و حتي قيد وجب راجع به قد وي ذكر شده است. در برخي فتواها به نشانه‌ها و علایمي از رشد جسمي و جنسي فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر ديگر اين است كه بلوغ و كمال فرد تابع شرايط اقليمي و آب و هوايي است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبي و كودك علي‌الاغلب افراد زير هجده سال است و نه پانزده سال.

بر اساس اين واقعيت است كه قوه قضائيه كشور ما تحت رياست فقيهي مطلق و مجتهدي كامل نيز بخشنامه‌هايي را مبني بر منع اعدام افراد زير هجده به قضات فرستاده و اخيرا پيش‌نويس لايحه‌اي را در اين‌باره جهت تصويب، تقديم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان يك روحاني، نظرم اين است كه در شرايط اقليمي ما، كودكان در سنين بالاتر از پانزده سال، به بلوغ و رشد همه جانبه مي‌رسند و مسأله آغاز انجام اعمال عبادت با مسائل كيفري فرق دارد و لازم است كه قانوني در اين باره تصويب و از اعدام افراد زير هجده سال جلوگيري شود. آيا به نظر شما كيهان‌نشينان، اين ديدگاه امثال بنده و قوه قضائيه، ارتباطي به صهيونيسم دارد و آيا شما طرفدار اعدام افراد زير هجده سال هستيد و معتقديد اگر كسي مانند شما فكر نكند، از عوامل صهيونيسم است؟! آيا صهيونيست‌ها از اين‌كه در ايران افراد زير 18 سال را اعدام كنند و بتوانند عليه جمهوري اسلامي تبليغ كنند، راضي‌ترند يا اين‌كه يك روحاني علاقه‌مند به نظام و يار امام، خواستار لغو اين مجازا‌ت‌ها شود؟ مگر خداوند متعال در قرآن مجيد نفرموده است اگر فردي را به ناحق بكشند، مانند اين است كه همه انسان‌ها را كشته‌اند و اگر كسي را از مرگ ناحق نجات دهند، مثل اين است كه همه انسان‌ها را نجات داده‌اند؟ ما كي مي‌خواهيم به اين آيات رحمت الهي عمل نموده و از خشونت دوري كنيم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه مي‌دهيد كه به افراد مؤمن و مسلمان برچسب نامسلماني و صهيونيسم بزنيد، مگر شما چه كاره‌ايد و چه جايگاهي داريد؟

در گذشته بسياري از مسائل بوده كه واجب يا حرام بوده ولي با تحقيقات جديد و فتواي علما غيرواجب و يا حلال شده است. مثل احكام بئر و كشيدن آب آلوده به نجاست چاه و نيز مانند ماهي‌هاي خاوياري كه تا انقلاب حرام بود، بعد از انقلاب با فتواي امام و برخي ديگر از مراجع، حليت آن اعلام شد و نيز مانند مسأله مهم حق رأي زنان كه قبل از انقلاب يكي از محورهاي اعتراض علما بود ولي بعد از انقلاب، زنان هم حق رأي دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پيدا كردند. پس ماهيت متكامل فقه و پويايي آن، هرگز با اين بضاعت علمي شما نمي‌تواند مورد ترديد باشد و در واقع دليل بر آشفتگي شما از اين اعلاميه نيست. آنچه علت پرده‌دري شماست، ترس از انتخابات آينده است كه شما در فرآيند اين انتخابات، «كيهان» را به ارگان نامزدي خاص بدل كرده‌ايد و به نام انتشار اخبار دولت، به تريبون رئيس دولت تبديل شده‌ايد و آرزوي تمديد اين دوره را در سر مي‌پرورانيد و برخلاف مشي رهبري، روزنامه‌اي كه از اموال عمومي است را به ارگان فردي تبديل كرده‌ايد و با مشاهده اقبال مردمي در صف مقابل، آشفته خاطر مي‌شويد و چنين بي‌تابانه عنان از كف مي‌دهيد و دشنام مي‌دهيد.

شگفتا كه در رژيم شاه، اعضاي سابق حزب توده، رستاخيزي و ساواكي مي‌شدند و به شكنجه و آزار مبارزان انقلابي و زندانيان سياسي مي‌پرداختند و پس از انقلاب اسلامي برخي افراد كه سابقه وابستگي به گروه‌هاي ضدانقلاب را داشتند، لباس مطبوعاتي مي‌پوشند و با تلون و نفوذ در برخي مطبوعات (كه به بيت‌المال متكي هستند) به ياران امام و انقلاب توهين مي‌كنند. روزي دگرانديشان و روشنفكران، دگر روز چهره‌هاي ملي و مذهبي، گاهي بزرگان اقوام و مذاهب و مكاتب مسلمان و جايي حتي بيت ‌امام خميني و نوه محترم وي را هتك حرمت مي‌كنند. بدين ترتيب گويي «كيهان» به پايگاه ترويج خشونت و تفرقه و فرقه‌گرايي تبديل شده است.

شما با اين شيوه، ريشه در كدام راه داريد؟ آيا راه امام و رهبري و اسلام رحماني فرسنگ‌ها از بيراهه شما دور نيست؟ آيا از آن زنان مؤمنه‌اي كه با نگارش اخبار كذب و مقالات دروغ در «كيهان» حريمشان را شكسته‌ايد و در برخي پرونده‌هاي شبه‌قضائي براي ايشان پاپوش دوخته‌ايد، حلاليت طلبيده‌ايد؟ آيا روي ديدار با ارواح طيبه علما و فقهايي كه بدانها توهين كرده‌ايد را داريد؟

انتخابات رياست‌جمهوري 22 خرداد 88، آزمون ملي ايرانيان است. هر كس كه بتواند خدمتگزار ملت باشد، از حق ثبت نام در اين انتخابات برخوردار است و تاكنون نيز چهار نفر بيشتر اعلام آمادگي نكرده‌اند. قانون هم وظيفه همه نهادها را روشن كرده است. روزنامه «كيهان» به عنوان بخشي از بيت‌المال بايد طبق قانون، تابع سنتي باشد كه اموال عمومي تابع آن هستند و آن، بي‌طرفي است. چرا «كيهان» هر روز عليه دو نامزد انتخابات 22 خرداد ـ كه هر دو يار امام بوده‌اند ـ پرده‌دري مي‌كند و براي نامزد سوم، سينه‌دراني؟ روزنامه «كيهان» به چه حقي هر روز عليه مهندس ميرحسين موسوي و اينجانب، مقاله و خبر مي‌نويسد و جعل مي‌كند و تهديد مي‌كند كه مراجع صلاحيت‌دار به حسابم مي‌رسند؟ مگر شما وكيل مدافع آن مراجع يا مأمور مخفي آنها هستيد كه اينگونه از عالم غيب خبر مي‌دهيد؟

آقاي شريعتمداري؛
درست است كه در انتخابات سال 1384، حق خود را پايمال يافتم، اما اين شب انتخابات از آن شب‌ها نيست كه هنوز نيمه شب فرا نرسيده و صفحه روزنامه «كيهان» به ساعت 10 شب نرسيده و صندوق رأي جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تيتر اول روز بعد، خبر از رتبه‌بندي نامزدها بدهيد و نفر اول و دوم و سوم را تعيين كنيد و سوداي سونامي احمدي‌نژاد سر دهيد. در اين چهار ساله كه روزنامه «اعتماد ملي» را منتشر كرده‌ام دقيقا مي‌دانم كه صفحه اول روزنامه، چه زمان بسته مي‌شود و اخبار غيبي، چگونه به مديرمسئول ميرسد.

مرا به بي‌سوادي متهم كرده‌ايد. نمي‌دانم شما در كدام مدرسه و دانشكده و حوزه درس خوانده‌ايد. اما از شما با آن آرشيو غني اطلاعاتي و امنيتي در مؤسسه «كيهان» (كه در آن، ابعاد زندگي همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعيد است كه ندانيد و نتوانيد پوشه مربوط به اينجانب را بيابيد تا بفهميد كه مهدي كروبي، دانش‌آموخته دانشگاه تهران پيش از انقلاب اسلامي بوده و افتخار كسب اجازات علمي و اجتهادي متعدد از مراجع معظم تقليد و اساتيد كهنسال حوزه علميه قم و تهران را در كارنامه خود دارد. مگر آن‌كه بگوييد اين مدارك را هم ديده‌ايد و براي آن اساتيد نيز احترامي قائل نيستيد و اين البته خود عذر بدتر از گناه است كه به مقام امامت امت و رهبري انقلاب اسلامي، امام خميني، اهانت مي‌كنيد كه به فرد به زعم شما بي‌سوادي چون من، اين همه احكام متعدد داده‌اند.

ياران مرا نفوذي نام نهاده‌ايد. در ميان ياران من به جز افراد خدوم، بسياري از ياران و نزديكان امام عزيز حاضرند. نمي‌دانم شما در عمر خويش اصلا امام را از نزديك ديده‌ايد يا نه؟

برنامه شما تلاش براي اختلاف افكندن ميان من و يارانم است تا با اتهامات واهي از قبيل اتصاف به صهيونيسم از پيگيري حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حكمراني منصرف شويم. اما بدانيد اين اهداف نه انتخاباتي كه ذاتي من در زندگي است و شهادت مي‌دهم كه هيچ حرفي را نمي‌زنم مگر آن‌كه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هيچ تصميمي را نمي‌گيرم مگر آن‌كه مشورت كرده باشم. پس بدانيد كه هم مي‌خوانم و هم مي‌نويسم به خصوص روزنامه «كيهان» را كه در دوره حضرتعالي كارنامه‌اي سياه در توهين به نخبگان را از خود بر جاي نهاده است.

آقاي شريعتمداري؛
در پايان به شما تذكر مي‌دهم و نصيحت مي‌كنم كه به خود آييد و حد نگه داريد و اجازه دهيد ملت از حق انتخاب خود بدون تلقين و تخريب بهره ببرند.

فاعتبروا يا اولوالالباب و السلام علي من اتبع الهدي
مهدي كروبي